طرفداری | پس از 1066 بازی انگلیس در طول 152 سال، بسیار قابل توجه است که هنوز هم فوتبال ملی عاملی مهم برای مقایسه منابع ملی دو کشور تلقی می‌شود و باید هم این گونه باشد. این چیزی است که آن را بسیار شادی‌بخش و تصادفی می‌کند. این تناقض، نقاط قوت و ضعف یک تیم ملی را به شکلی آشکار می‌کند که در بازی‌های باشگاهی رخ نمی‌دهد. آرژانتین را به عنوان نمونه در نظر بگیرید، آن‌ها به اصول آرژانتینی بودنِ همه‌چیز پایبند ماندند. آن‌ها با حضور یک بازیکن سابق وست هم روی نیمکت خودشان (لیونل اسکالونی)، یک مدافع کناری که در ناتینگهام فارست ناکام بود (گونزالو مونتیل) و بزرگ‌ترین بازیکن جهان موفق به بردن جام جهانی شدند. 

فقط به همین دلیل و برای حفظ حرمت بازی بین‌المللی، انتخاب سرمربی باید از همان اصل پیروی کند. سرمربی انگلیس باید انگلیسی باشد. در غیر این صورت، این دیگر فوتبال ملی نیست. اشاره به این موضوع باعث خشم افرادی می‌شود که به نظر نمی‌رسد درک کنند که فوتبال ملی گوشه‌ای کوچک از زندگی عمومی ما است که در آن ملیت واقعا اهمیت دارد. ملیت، اساس فوتبال ملی است.

رسمی؛ توماس توخل سرمربی تیم ملی انگلیس شد

متاسفانه دقیقا به همین دلیل است که توماس توخل (یک مربی با استعداد، چندزبانه، زیرک و متولد باواریا) نباید سرمربی انگلیس باشد. سرزنش او بی‌ادبانه خواهد بود. تنها کاری که او کرد، پذیرفتن این شغل بود. اتحادیه فوتبال انگلیس است که باید سرزنش شود. تیم ملی انگلیس در حال حاضر فاقد یک مدافع چپ قابل اعتماد است اما کسی قصد ندارد از اسپانیا یا فرانسه بازیکنی برای حل این مشکل استخدام کند! 

آلمان هرگز به فکر استخدام یک انگلیسی به عنوان سرمربی تیم ملی قدرتمند خود نخواهد بود و حق هم دارند. آنها به طور غریزی می‌دانند که پر کردن این نقش با یک  سرمربی آلمانی یک تعهد است، نه یک گزینه. اتحادیه فوتبال انگلیس در تلاش است تا مورد انتقاد قرار نگیرد. 

بازی ملی هم معیاری از کاستی‌های یک کشور و هم نقاط قوت آن است. این چیزی است که پیروزی‌ها را لذت‌بخش و شکست‌ها را دردناک می‌کند. این نشان دهنده بخشی کوچک از همه مردم کشور است، هر چه‌قدر هم که بقیه بخواهند اعتراض کنند. استخدام استعدادهای خارجی، فوتبال ملی را به تقلیدی ضعیف از بازی‌های باشگاهی شبیه می‌کند. هر فدراسیونی توانایی جذب استعدادهای خارجی را ندارد و اکثر کشورها مجبور می‌شوند با داشته‌های خودشان سر کنند. 

اتحادیه فوتبال انگلیس در حال خریدن راه خروج از یک مشکل قدیمی است که به نظر می‌رسد نمی‌تواند یا نمی‌خواهد آن را حل کند: کمبود مربی مستعد در فوتبال انگلیس

اتحادیه تحت هر شرایطی باید یک سرمربی انگلیسی انتخاب می‌کرد. چه گراهام پاتر باشد یا یک گزینه دیگر. انتصاب توخل ممکن است در نهایت باعث جام بردن انگلیس شود. اما این موفقیت، موفقیت اتحادیه فوتبال انگلیس نخواهد بود. این تا حدی موفقیت فرهنگ بزرگ مربیگری آلمان خواهد بود که توخل و امثال او را تولید کرد؛ هدف فوتبال ملی این نیست.

تنها سرمربی آلمانی که در فوتبال ملی موفق شده کشور دیگری را به موفقیت برساند، اوتو رهاگل بود که یونان را قهرمان یورو 2004 کرد. اتحادیه فوتبال انگلیس، گرت ساوتگیت را اخراج کرد و سپس نتوانست جانشین مناسب او را از فوتبال پایه بیرون بیاورد.

توخل: به هدایت انگلیس افتخار می‌کنم؛ پیوند عمیقی با فوتبال این کشور دارم

با انتصاب توخل، آن‌ها احساس خواهند کرد که همه کارهایی را که می‌توانند انجام دهند، انجام داده‌اند و به نوعی رفع تکلیف کردند. به عبارت دیگر، اگر توخل شکست بخورد، اتحادیه می‌تواند شانه بالا انداخته و پیشنهاد کند که شاید همانطور که افسانه‌ها می‌گویند، موفقیت تیم ملی انگلیس غیرممکن است. 

اما غیرممکن نیست. فقط نیاز به برنامه‌ریزی خوب، توسعه و اعتقاد به اصل فوتبال ملی دارد. این بدان معنا نیست که با توخل یا سارینا ویگمن، سرمربی هلند تیم ملی زنان انگلیس، مشکل شخصی داشته باشیم. مشکل از آن‌ها نیست. موفقیت آنها نیز تصویر را تغییر نمی‌دهد. این انتخاب فقط مشکل اساسی را نادیده می‌گیرد.


به قلم سم والاس از تلگراف 

source