طرفداری | زننده گل ۳ امتیازی نفت بندرعباس مقابل شهرداری آستارا به گفتگو با طرفداری نشست.

در چارچوب هفته پنجم فصل ۰۴-۱۴۰۳ لیگ آزادگان، تیم نفت بندرعباس که عبدالله ویسی را روی نیمکت خود دارد، میهمان تیم شهرداری آستارا بود که در پایان با نتیجه ۰-۱ پیروز شد تا ضمن کسب اولین برد در این فصل، سر و سامانی به وضعیت خود در جدول ببخشد و ۵ امتیازی شود اما این تنها نکته جالب این بازی نبود و مسئله‌ خاص‌تر، زننده گل ۳ امتیازی شاگردان ویسی است. 

محمد علیزاده، بازیکن ۲۷ ساله نفتی‌ها در دقیقه ۵۷ با گل مهمش موجبات پیروزی تیمش را فراهم کرد. اما اتفاقات زندگی شخصی اخیر علیزاده هرگز به شیرینی روز پنجشنبه نبوده و برعکس، آبستن یکی از سخت‌ترین حادثه‌های ممکن برای هر فرد بوده است. محمد علیزاده حدود ۲ ماه پیش با ضایعه از دست دادن مادرش به دلیل سرطان مواجه شد و زندگی برایش به دشوار‌ترین حالت ممکن درآمد اما حالا پس از ۲ ماه چنین گل ارزشمندی را به‌ثمر می‌رساند.

با او به گفتگو نشستیم تا برای‌مان بیشتر صحبت کند و از وضعیت شخصی و تیمی‌اش بیشتر جویا شویم.

تبریک بابت برد این هفته! پیروزی بسیار مهمی بود. از شرایط فعلی تیم‌تان بگویید.

ممنون از شما. شرایط تیم‌مان بسیار عالی‌ست. از لحاظ امکاناتی در حد باشگاه‌های لیگ برتریم و از نظر فنی هم تیم در وضعیت خوبی قرار دارد. مسئله این بود که مقداری دیر دور هم جمع شدیم و همین موضوع باعث می‌شود رسیدن به شرایط ایده‌آل و هماهنگ شدن مقداری زمان ببرد. خداراشکر این هم رفته‌رفته درست می‌شود.

از وضعیت و فرم شخصی خودتان هم بگویید. اوضاع‌تان در تیم خوب است؟

شرایط خودمم خیلی خوب است. خداراشکر تا الان تمام بازی‌ها را فیکس بودم.

 با عبدالله ویسی، سرمربی تیم ارتباطتان چطور است؟

خوب و مطلوب. کلاً آقای ویسی با همه خوب هستند. مردی کاملا احساسی و بسیار انسان خوش ذاتی‌اند که همین باعث می‌شود داخل تیم همه دوستش داشته باشند.

کار با ایشان چطور است؟ علی‌رغم اتفاقات چندسال اخیر، قطعا هنوز نمی‌شود قهرمانی ماندگارش با استقلال خوزستان را فراموش کرد. از مدل و جدیت کار این مربی بگویید‌.

نکته اینجاست که تیم ما فقط برای قهرمانی بسته شده و اصلا حتی به دومی هم فکر نمی‌کنیم؛ همین باعث می‌شود تمام فکر و ذکر آقای ویسی صعود کردن با تیم به لیگ برتر باشد. هم خودشان و هم کادرفنی‌شان بسیار پای کار هستند و برای این موضوع وقت می‌گذارند. در این حد که همسر آقای ویسی عمل قلب باز انجام داده ولی ایشان آنقدر عاشق کارش و دنبال صعود است که حتی فرصت نمی‌کند درست پیش همسرش برود. کنار تیم مانده است تا به هدفش برسد.

تقریباً جواب سوال بعدی را هم دادید. می‌خواهید بگویید هدف تیم‌تان صعود به لیگ برتر است؟

بله، فقط صعود به لیگ برتر. هر روز و هر دقیقه با بچه‌های تیم بحثش وجود دارد. حتی بازیکن‌های جدیدی که به تیم آمدند هم می‌گویند ما آمدیم با تیم به لیگ برتر برویم و دنبال سومی و چهارمی نیستیم؛ شک نکنید این جدول به شدت تغییر خواهد کرد و این شکلی نخواهد ماند.

از میان بازیکنان با چه کسی بیشتر ارتباط نزدیکی دارید؟

حقیقتاً تیم ما آنقدر بچه‌های خوب دارد که همه با هم جوریم و ارتباط خوبی داریم؛ اما خب اگر بخواهم نزدیک‌تر بگویم: محمد چهارمحالی، میلاد شعبان لو، میلاد باقری و علی پورمحمد. 

 

عکس از محمد علیزاده در تیم نفت بندرعباس

مقداری فضای صحبت را تغییر بدهیم اگر مشکلی ندارید؛ به گوش ما رسید که متاسفانه مادرتان را اخیراً از دست دادید. واقعا ضایعه تلخی‌ست. چگونه پس از این اتفاق دوباره بلند شدید؟

بله، ۲ ماهی می‌شود که این اتفاق افتاده است. من واقعا تایمی که این اتفاق برایم افتاد، به‌خاطر عملکرد پارسال چند پیشنهاد خوب داشتم اما دیگر قید همه‌چیز را زده بودم. حتی جواب زنگ‌ها را هم نمی‌دادم. دقیقا تایم این حادثه به نقل و انتقالات خورد اما من کلاً در یک دنیای دیگر بودم و برایم مهم نبود. پس از چند هفته، چند عزیز با من صحبت کردند و حرف‌های منطقی زدند که وقتی بیشتر به‌ آن‌ها فکر کردم، تصمیم گرفتم برگردم. فکر می‌کنم آخرین نفری بودم که به تیم اضافه شدم. دقیقا چند روز مانده به شروع لیگ مانده بود.

مادرت نسبت به فوتبال بازی کردنت چه احساس و نظری داشت؟ دوس داشت شما را کجا ببیند؟

کلاً تمام زندگی مادرم شده بود انجام دادن کارهای من! اینکه حواسش باشد چی باید بخورم و چه چیزی آماده کند. چه زمانی از تمرین برمی‌گردم و چه کار کند و …

خیلی دوست داشت بهترین جاها بازی کنم. همیشه همه‌جوره حمایتم می‌کرد. زیاد شناخت فوتبالی نداشت اما چون از بچگی در تیم سایپا بودم و اولین مربی بزرگ‌سالانم آقای علی دایی بودند، مادرم هم علی دایی را بسیار دوست داشت. همیشه دوست داشت مجدداً به سایپا برگردم و آن‌جا باشم.

شماره پیراهن‌تان هم که می‌گویند ارتباط خاصی با این موضوع دارد…

بله؛ تاریخ تولد مادرم است. ۱۳۴۹.

به عنوان آخرین سوال؛ کم آدم اطراف‌مان نمی‌بینیم که نه فقط در فوتبال، کلاً با از دست دادن یک عزیز ارزشمند، به اصطلاح همه‌چیز را می‌بازند. چه توصیه یا نصیحتی برای‌شان دارید؟

به‌نظر من این شرایط بسیار سخت است. هیچکس تا در موقعیتش قرار نگیرد، نمی‌تواند تجربه‌اش را درک کند. من تنها چیزی که توانست بلندم کند و باعث ادامه دادنم بشود، این بود که بتوانم خوشحالش کنم و به آن چیزی که دوس دارد برسم، چون خیلی خیلی برایم زحمت کشید. می‌دانم که نگاهم می‌کند و حواسش بهم هست.

source