در‌حالی‌که مسعود پزشکیان و دولت چهاردهم از همان ابتدا شعار محوری خود را روی وفاق ملی، انسجام داخلی و همبستگی و اتحاد قرار دادند، این روزها و پس از ترور سیدحسن نصرالله به نظر می‌رسد برخی سیاسی‌کاری‌ها از سوی بعضی فعالان سیاسی باعث شده است تا گاهی ضرورت اصلی برای این روزهای ایران که می‌تواند اتحاد، انسجام و وفاق در مواجه با تهدیدات منطقه‌ای باشد، در حاشیه قرار بگیرد.

عبدالرحمن فتح الهی: در‌حالی‌که مسعود پزشکیان و دولت چهاردهم از همان ابتدا شعار محوری خود را روی وفاق ملی، انسجام داخلی و همبستگی و اتحاد قرار دادند، این روزها و پس از ترور سیدحسن نصرالله به نظر می‌رسد برخی سیاسی‌کاری‌ها از سوی بعضی فعالان سیاسی باعث شده است تا گاهی ضرورت اصلی برای این روزهای ایران که می‌تواند اتحاد، انسجام و وفاق در مواجه با تهدیدات منطقه‌ای باشد، در حاشیه قرار بگیرد. انتقادها‌، هجمه‌ها و حتی توهین‌ها به رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و دیگر مقامات، دمیدن مداوم بر طبل جنگ یا حتی سخن‌گفتن از گریز هسته‌ای در چنین شرایطی چه نسبتی می‌تواند با سیاست‌های کلی کشور و راهبردهای مواجهه با آتش‌افروزی‌های اسرائیل داشته باشد؟ به نظر می‌رسد تنها خاصیت چنین موضع‌گیری‌هایی، بدون در نظر گرفتن مصالح ملی، تضعیف وفاق و ضرورت دستیابی به انسجام از سویی‌ و ایجاد فضای غبارآلود برای تصمیم‌گیری واحد و اصلی کشور از سوی دیگر باشد. در این شرایط نکته کلیدی اینجاست که فارغ از تبعات سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، نظامی و دفاعی این‌‌دست موضع‌گیری‌ها، باید آثار‌ روانی و اجتماعی این‌ قبیل سخنان را هم مدنظر قرار داد؛ آن‌هم در شرایطی که وضعیت کشور در حساس‌ترین حالت ممکن قرار دارد و تأکید می‌شود که لزوم انسجام، همبستگی و وفاق بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. البته‌ تضارب آرا در محافل سیاسی، رسانه‌ای و کارشناسی لزوما ضد‌انسجام نیست، اما توهین، تخریب و تحقیر در قالب موضع‌گیری تحلیلی به تشتت داخلی منجر خواهد شد. از این‌رو در گفت‌وگویی با کارشناسان، ضمن تحلیل وضعیت داخلی و منطقه‌ای پس از ترورهای اسرائیل، موضوع ضرورت اتحاد داخلی و شنیده‌شدن صدای واحد از ایران به بوته تحلیل رفته است که در ادامه ماحصل این گپ‌وگفت‌ها را می‌خوانید.

 

source