خدمات سئو سایت
به عنوان یک بازاریاب محتوای دیجیتال، وظیفه شما افزایش ترافیکی است که به سرنخ و فروش تبدیل می شود. برخی از ما در این زمینه خوش شانس هستیم که با شرکت هایی که محصولات سکسی می فروشند کار می کنیم. این کار را کمی راحت تر می کند. اما همیشه اینطور نیست. این پست برای بازاریابان دیگری است که در زمینه های نه چندان سکسی کار می کنند. من می توانم با این مخاطبان صحبت کنم زیرا تا بهار امسال مدیر بازاریابی و محتوای دیجیتال در یک شرکت نفت مصنوعی بودم. اگر ندانید این چیست، شما را سرزنش نمی کنم – به زودی به آن خواهیم رسید.

افزایش ترافیک وبلاگ، آمار
در سال 2016، من به شرکتی پیوستم که روغن مصنوعی می فروخت (مواد موجود در موتور شما که هر دو ماه یک بار آن را عوض می کنید). یکی از وظایف من افزایش ترافیک وب سایت بود و بهترین کانالی که در آن قرار گرفتم وبلاگ شرکت بود.

وب‌سایت تجارت الکترونیک شرکتی (بله، ما روغن موتور را به صورت آنلاین با قیمت بالاتر می‌فروختیم) یک میدان مین سیاسی بود، بنابراین من قدرت بسیار محدودی داشتم. وبلاگ نبود. یک گروه سه نفره از مشارکت کنندگان هر هفته ملاقات می کردند و پست های هیجان انگیز لحظه را با هم می فرستادند. برنامه انتشار پراکنده ای داشت. موضوعات خشک بودند (بالاخره وبلاگی در مورد روغن موتور بود) و ترافیک وبلاگ به همان نسبت ضعیف بود. وبلاگ در آن زمان به طور متوسط ​​کمتر از 5000 جلسه در ماه بود. ظرف یک سال آن را دو برابر کردیم. در عرض دو سال، ما آن را هفت بار افزایش دادیم. تا زمانی که من آنجا را ترک کردم، در عرض یک ماه از 100000 جلسه گذشته بودیم.

چگونه وبلاگ خود را برای رشد سه رقمی عملیاتی کردیم
ظرف چند ماه پس از به عهده گرفتن رهبری وبلاگ، کل فرآیند انتشار را بازنگری کردیم، تیم مشارکت کنندگان داوطلب را دو برابر کردیم، یک تقویم سرمقاله سه ماهه اجرا کردیم، و جستجوی پست های وبلاگ خود را بهینه کردیم.

اینها تاکتیک هایی است که من برای افزایش جلسات، دید جستجو و مشترکان خود در دو سال استفاده کردم.

1. هیچ مردی جزیره نیست – وبلاگ شما هم نیست
شرکت ما یک تیم ارتباطی متشکل از نویسندگان بزرگ داشت. تصحیح: نویسندگان بزرگ اما باتلاقی. بنابراین باید به دنبال جای دیگری بودیم. به امید اینکه بتوانم افرادی را پیدا کنم که به اندازه کافی بنویسند تا یک یا دو بار در ماه مطالبی را منتشر کنند، به بخش های مختلف شرکت مراجعه کردم. نویسنده ای که برای کمک به مدیریت وبلاگ تعیین شده بود، پست ها را قبل از انتشار اثبات و ویرایش می کرد، به طوری که این مشارکت کنندگان نگران نوشتن کامل نباشند.

تلاش های ما نتیجه داد. ما تیم را از سه نفر به یک گروه هشت نفره تبدیل کردیم.

2. یک تقویم انعطاف پذیر بسازید
ما روند انتشار فوری را کاهش دادیم و روی انتشار محتوا سه بار در هفته تمرکز کردیم. دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها در ابتدا روزهای ما بودند.

من یک سند مشترک ایجاد کردم که در آن مشارکت کنندگان می توانند موضوعات پست را اضافه کنند. هر فصل، ایده‌ها را مرور می‌کردیم و موضوعاتی را که منتشر می‌کردیم انتخاب می‌کردیم. سپس هر ایده را از طریق تحقیق کلمات کلیدی (از طریق Moz Keyword Explorer و Keyword Planner) و تحقیقات اجتماعی (Buzzsumo) اجرا کردم. این فرآیند به ما جهت داد که کدام پیام با مخاطبان مختلف طنین انداز شده و چگونه محتوای خود را توزیع کنیم. گاهی اوقات برای پاسخ به سوالات جستجو، پست هایی می نوشتیم. مواقع دیگر، ما یک گروه مشتری یا رویدادی را در ذهن داشتیم که تیم بازاریابی ما حامی مالی آن بود.

یکی از رویدادهایی که ما حمایت مالی کردیم، رالی Sturgis بود. در این مورد، پستی که ایجاد کردیم صرفاً برای حمایت از رسانه‌های اجتماعی و رویدادها بود. خوشبختانه، تجمع آن را تبلیغ کرد، که هجوم طرفداران آنها را به وبلاگ ما آورد. مخاطبی که ما با حمایت مالی رویدادمان هدف قرار داده بودیم، زیرا آنها احتمالاً می دانستند و به این موضوع اهمیت می دادند که از چه مارک روغنی در دوچرخه های خود استفاده می کنند.

3. صحبت های شرکتی را کنار بگذارید – مثل خودتان بنویسید
ما بلندگوهای شرکتی نبودیم. ما تیمی از افراد بودیم که هر کدام شخصیت خود را داشتند. یکی از مشارکت‌کنندگان کار دستی بود و دوست داشت مسائل را درست کند. من او را تشویق کردم که از این منظر بنویسد. نویسنده دیگری، اندی، به خاطر تفسیر رنگارنگش معروف بود (“کواکر، بیش از یک غاز به شمال پرواز می کند تا یک تابستان بسازد!”) بنابراین او پست های خود را با برخی از آن ها نیز همراه کرد. نویسنده مسابقات و رویدادهای ما مادر شد و پسرش در برخی از پست های او ظاهر شد. رویکرد ما همیشه با لحن مردانه برندمان مطابقت نداشت. بهترین روش (شانه انداختن) نیست، اما باعث شد پست‌های ما بسیار واقعی‌تر شود. هر قطعه ای که نوشتیم صدای مشخصی داشت.

آیا این ارتباط مستقیمی با رشد ترافیک داشت؟ احتمالا نه. با این حال، مردم را تشویق به نوشتن بیشتر کرد، زیرا نوشتن فرآیند طبیعی تری بود. این به ما کمک کرد چندین بار در هفته محتوای جدید تولید کنیم که تأثیر داشت.

4. همه پست ها نباید به طور یکسان بهینه شوند – این اشکالی ندارد
علی‌رغم تلاش‌های ما، وبلاگ یک پروژه داوطلبانه بود که در میان انبوهی از وظایف همه ما قرار داشت. بنابراین، همه پست ها یکسان ایجاد نشدند. برخی از پست ها بیش از سهم عادلانه خود از ترافیک را جذب کردند. ما هر تابستان با کمک کارآموزان خود بر روی بهینه‌سازی درون صفحه برای کسانی تمرکز کردیم. در یک پست وبلاگ داده شده، ممکن است داشته باشیم:

* عنوان پست وبلاگ را اصلاح کرد
* اضافه شدن فهرست مطالب (با لینک های لنگر و امتیاز برای عبارات جستجوی صوتی)
* URL را تغییر داد (البته با تغییر مسیر)
* تگ های alt پیاده سازی شده است
* سرهای فرعی مناسب جستجوی خزیدن/انسان/صدا اضافه شد
* ویدیوهای اضافه شده (در صورت لزوم)
* پست را با محتوای اضافی مرتبط طولانی کرد
با اجرای این تاکتیک ها، چندین پست ما توانستند موقعیت 0 یا 1 را به دست آورند و جهش های قابل توجهی در ترافیک به دست آورند.

نمونه ای از پستی که از عشق اضافی بهره مند شد، پست وبلاگ موتور فلاش ما بود. این به مشخصه ما تبدیل شد که چگونه می‌توانیم نوشته‌های خوب را در یک موضوع مرتبط به یک پست با رتبه بالا و فوق‌العاده SERP بهینه کنیم.

5. روی AMP سرمایه گذاری کنید (اگر قبلا این کار را نکرده اید)
قضاوت نکردن گاهی اوقات ماه ها طول می کشد تا سازمان های بزرگتر با تغییراتی که به نفع آنها است سازگار شوند. هنگامی که صفحات شتاب دهنده موبایل را پیاده سازی کردیم، ترافیک جستجوی ما را از سقف عبور داد.

اما هدایت ترافیک AMP کافی نیست. ما از طریق این فرآیند یاد گرفتیم که اجرای استاندارد AMP بیشتر جنبه های رابط وبلاگ را حذف می کند. در نتیجه، پیوندهایی را برای ثبت نام در ایمیل‌های وبلاگ یا خرید وب‌سایت تجارت الکترونیک خود (egad!) از دست دادیم. حتی با وجود اینکه ترافیک موبایل ما به میزان قابل توجهی افزایش یافته بود، ترافیک به وب سایت آسیب دیده یا عقب مانده است.

متأسفانه ما طراحی سفارشی داشتیم. تغییرات باید دستی باشد و ما بودجه یا منابعی برای آن نداشتیم. بنابراین ما روی انجام بهتر کار برای برجسته کردن وب سایت و محصولات خود در پست های خود تمرکز کردیم.

6. از شبکه های اجتماعی برای جمع آوری ایده ها استفاده کنید
بله، ما پست‌های خود را در شبکه‌های اجتماعی تبلیغ می‌کردیم، اما از رسانه‌های اجتماعی نیز برای مدیریت ایده‌ها استفاده می‌کردیم. چند ایده منتشر شد. برای تشکر، فریادهایی را در پست و شبکه های اجتماعی به منبع جاسازی کردیم. این راهی برای ایجاد احساس شخصی در پست های ما برای مخاطبان بود.

7. جذابیت بیشتری را به خبرنامه ایمیل وبلاگ خود اضافه کنید
سازگاری جالب است، اما ما سعی کردیم عنصری از شگفتی و لذت را در ایمیل های وبلاگ خود بیاندازیم. این به معنای صرف زمان برای ایجاد یک دلیل واضح و قانع‌کننده برای اینکه گیرنده باید ایمیل را باز کند – نه فقط فهرست کردن پست‌های جدید. از آنجایی که ماه به ماه تغییر زیادی در این صنعت وجود ندارد، ما خلاق شدیم. هر هفته با موضوعاتی بازی می کردم که به موقع، مرتبط، سرگرم کننده یا جلب توجه بودند. من از آن‌ها با یک پیش‌هدر/تیزری استاندارد برای ثبات پشتیبان تهیه کردم. برخی از خطوط موضوعی که استفاده کردیم عبارتند از:

* تف به این لوله، ما یک ماشین برای شما می سازیم.
* این کیت کلاسیک SNL را به خاطر دارید؟
* رزمناو، سلاح گرم و پول نقد
* آیا کامیون شما می تواند 500000 مایل را طی کند؟
من همچنین از خبرنامه وبلاگ به عنوان کانالی برای سرپرستی و تبلیغ پست‌های قدیمی‌تر و همیشه سبز در صورت لزوم استفاده کردم، که به ایجاد چشم‌های تازه به مطالب موجود کمک کرد.

8. یک کار را در یک زمان انجام دهید
ما هر سال اهداف خود را به اولویت های اصلی خود تقسیم می کنیم و روی آن تمرکز می کنیم. پس از رسیدن به هدف اول، تمرکز را به اولویت بعدی تغییر دادیم.

سال اول، تمرکز ما افزایش ترافیک از صفحات نتایج موتورهای جستجو و شبکه های اجتماعی بود. برای افزایش ترافیک، پست‌های همیشه سبز و بهینه شده برای جستجو ایجاد کردیم و موضوعات مرتبط با حجم جستجوی قابل توجه را انتخاب کردیم. ما همچنین جلسات تیمی را در مورد سئو مبتدی برگزار کردیم که در آن بهترین شیوه ها را مرور کردیم و به تیم اجازه دادیم به ابزارهای کلیدواژه آسان دسترسی داشته باشند (من از Spyfu استفاده کردم). ما ترافیک جستجوی ارگانیک خود را پس از یک سال پیروی مداوم از این پروتکل افزایش دادیم.

در سال دوم، هدف ما ثبت نام بود. ما محتوای ممتاز ایجاد کردیم و از شبکه های اجتماعی استفاده کردیم تا برخی از طرفداران خود را از طریق تبلیغات سرنخ مرتبط با محتوای وبلاگ جذب کنیم. این تاکتیک ها فهرست مشترکین وبلاگ ما را تا 44 درصد افزایش داد.

سال سوم، ما بر افزایش سهم وبلاگ در فروش تمرکز کردیم. ما تلاش خود را برای برجسته کردن محصولات در ایمیل وبلاگ، انتشار پست های محصول محور، و شامل فراخوان های بسیار واضح و قانع کننده برای اقدام برای خرید وب سایت تجارت الکترونیکی خود انجام می دهیم.

ما مشارکت تیم خود را با ایجاد تابلوی امتیازات وبلاگ نویسان و برجسته کردن سازندگان جدید و جدید یا کسانی که پست‌هایشان در معیارهای مختلف به خوبی انجام می‌شد، بازی کردیم.

آیا می توانستیم همه این کارها را همزمان انجام دهیم؟ احتمالا. اما این امر مستلزم زمان و منابع بیشتری نسبت به آنچه بودیم بود.

“سکسی” چیزی است که شما از آن می سازید
برای ما، ایجاد پست‌های وبلاگ چیزی بود که تیمی از داوطلبان در میان هزاران کار دیگر که در واقع در شرح وظایف ما بودند، مشارکت داشتند. اما ما کانال را به منبع ترافیک قابل توجهی برای شرکت تبدیل کردیم. ما حول یک موضوع غیرجنسی – روغن مصنوعی – گرد هم آمدیم و آن را به یک خروجی خلاقانه تبدیل کردیم که محصول را جابجا کرد. این پروژه همچنین باعث ایجاد تیمی از سازندگان توانمند، سهامداران و قهرمانان داخلی در سراسر دپارتمان ها شد که با نتایج گروهی متشکل از نویسندگان، دست اندرکاران DIY و قلع و قمع از کار اخراج شدند.

توسط digitalwebmaster