ساعت 24 – به اعتقاد مسعود نیلی اقتصاددان برجسته ایرانی ، قتصاد و سیاست در ایران، گرفتار تعادلی شده است که او عنوان آن را «تعادل ترس» گذاشته است. تصمیمگیرنده وقتی جای پای خودش را محکم نبیند، خودبهخود به بیعملی رو میآورد. اگر هم بهاجبار قرار است اقدامی صورت دهد در نهایت یکبار در مورد یک ناترازی در یک یا حتی دو دوره ریاستجمهوری به آن تن میدهد.
تعادل ترس در سطح بنگاه هم شکل گرفته است؛ بنگاهی که با چالشهای بسیاری روبهروست از نظام حکمرانی میخواهد که حداقل اقدام دیگری که فشار مضاعفی بر او تحمیل میکند انجام ندهد. بنگاه از نظام حکمرانی میخواهد او را به حال خود وانهد تا بتواند حداقل خودش را در این شرایط سخت حفظ کند، چون توان تحمل فشار اصلاحات اقتصادی را ندارد. در مورد خانوار هم به همین شکل است؛ دستمزد حقیقی کم شده، مشاغل بیکیفیت است و هیچ چشماندازی مبنی بر اینکه خانوار چه زمانی بتواند مسکن خودش را تامین کند یا خودرو بخرد وجود ندارد.
دولت هم نمیتواند در این زمینه ابتکار عمل را به دست بگیرد، چون وضع درآمدهای خودش بدتر است و هیچ کمکی نمیتواند به خانوار بکند. پس درحالحاضر هر سه بازیگر اصلی اقتصاد، یعنی دولت، بنگاه و خانوار شرایط اقتصادی نامطلوبی دارند و در تعادل ترس گرفتار هستند. پس حالا که به این نتیجه رسیدهایم که بقای کشور در گرو اصلاحات جامع اقتصادی است، سوال اصلی این است که چگونه باید از این تعادل ترس خارج شد؟ تنها تجربهای در دنیا که طی آن میبینیم همانهایی که وضع اقتصاد را خراب کردند، توانستند آن را درست کنند، چین است. آنجا هم مائو که مسوول فروپاشی اقتصاد چین بود این کار را نکرد، اما تغییر نگاهی که در داخل حزب کمونیست چین رخ داد باعث تغییر مسیر و اصلاح امور شد. پس ما باید بتوانیم با سیاستمداران و سیاستگذاران گفتوگو کنیم و ببینیم ظرفیت سیاسی لازم برای اصلاحات اقتصادی وجود دارد یا خیر.
او اعتقاد دارد ساختار سازمانی حکمرانی در کشور ما بسیار پیچیده است و رئیسجمهور باید بتواند برای انجام اصلاحات جامع اقتصادی کل نظام حکمرانی را با خودش همراه کند. ما اصلا در وضعیتی نیستیم که بخواهیم نسنجیده عمل کنیم. باید کل نظام حکمرانی پشت اصلاحات جامع اقتصادی بایستد و ریسکهایش را هم بپذیرد. رفع پایدار مجموعه ناترازیها مستلزم گذر زمان است و در این فاصله، آثار آزاردهنده ناترازی همچنان پابرجاست. در این مسیر گذار، رابطه مبتنی بر اعتماد متقابلِ میان حکومت و مردم بسیار حائز اهمیت است. دولت و دولتمردان باید مرجعیت و مقبولیت داشته باشند که اگر وعدهای میدهند برای مردم باورپذیر باشد.
نیلی در بخش دیگری از صحبتهای خود به اصلاحات جامع اقتصادی که باید در دستور کار قرار گیرد میپردازد. به گفته او در ادبیات اقتصادی، اصلاحات را به دو سطح تفکیک میکنند. یک لایه اصلاحات ثباتساز (Stabilizing Reform) و یک لایه اصلاحات بازار (Market Reform) است که این دو باید با هم انجام شود. اصلاحات ثباتساز تورم را پایین میآورد و اصلاحات بازار نسبت قیمتها را درست میکند. اگر اصلاحات از ریشه صورت نگیرد، اقدامات اصلاحی موقتی است، همانطور که ما بارها تجربه کردهایم. برای مثال در رابطه با اصلاحات قیمت بنزین، امروز هم بسیاری این سوال را مطرح میکنند که قیمت بنزین چقدر باید باشد؟ فکر میکنند که مساله فقط یک عدد است و اگر قیمت بنزین همان عدد تعیین شود، مشکل حل میشود. درحالیکه چند بار این اقدام انجام شده و باز هم بینتیجه بوده، چون مخرج کسر که سطح عمومی قیمتهاست دائم با تورم بزرگتر میشود.
اولویت کاهش حملات تحریمی
نیلی در رابطه با اصلاحات اقتصادی با فرض تداوم تحریمها نیز اعتقاد دارد: برخی از اقتصاددانان و دیگر اندیشمندان با این فرض که تحریم فعلا قابل رفع نیست، طرحهایی برای انجام یک سری اصلاحات اقتصادی ارائه میکنند؛ طرحهای بزرگی از جمله اینکه مثلا به هر نفر فارغ از اینکه خودرو دارد یا ندارد، سهمیه بنزین بدهیم یا اینکه به هر خانوار سهمیه برق و گاز بدهیم و برای فروش آن بازار درست کنیم. به نظر من این طرحها خوب است، اما نکته مهمی که نمیتوان و نباید از آن غافل شد تحریم است.
تحریم در کشور ما صرفا یک محدودیت ثابت نبوده، بلکه ما دائم با شوکهای تحریمی مواجه هستیم. اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۱ هدف حمله تحریم قرار گرفت. بعد مذاکرات صورت گرفت و برجام به نتیجه رسید، اما در سال ۱۳۹۷ حمله دوم تحریم آغاز شد. بعد درگیریهای منطقهای و حملات متعدد تحریمی پشت هم تا به امروز صورت گرفته است. هر کدام از این حملات تحریمی هم یک جهش ارزی به دنبال خودش داشته که این جهشها تمام آنچه به اسم اصلاحات اقتصادی انجام شده بود از بین برده است.
دنیای اقتصاد
source