فضل‌الله یاری-روزنامه‌نگار: در چند روز گذشته که درخواست خانم مبینا نعمت‌زاده، دختر ورزشکار و قهرمان المپیکی و مدال‌آور کشور، مبنی بر پذیرش بدون کنکور در رشته پزشکی‌ رسانه‌ای شد، موجی از انتقاد در جامعه شکل گرفت و بسیاری از مردم و عموما جوانان از احترامی که حول واژه‌های دختر، ورزشکار و قهرمان معمولا در کشور ما شکل می‌گیرد‌، عبور کرده و انتقادات تند و تیزی به سمت این دختر جوان روانه کردند.

اگرچه انتقاد چیز عجیبی نیست و این ورزشکار هم اولین کسی نیست که با این واکنش‌ها مواجه می‌شود، اما می‌توان رد سه زخم‌ را در این واکنش‌ها دید:

۱- کنکور: آزمون سراسری دانشگاه‌ها‌ سال‌هاست ‌زندگی بخش زیادی از جوانان و نوجوانان ایرانی و خانواده‌هایشان را تحت تأثیرات مخرب خود قرار داده‌ است. جوانان تنها راه ادامه حیات طبیعی خود را قبولی در یکی از رشته‌های دانشگاهی می‌دانند تا از چرخه معیوب و مخرب انتخاب شغل دور نمانند. یکی از جاهایی که شاعر می‌سراید «از ظالمی به ظالم دیگر چگونه‌ای؟» همین‌جاست. از ظلم کنکور به دامن ستم انتخاب شغل می‌افتند. همین‌جاست که پیامدهای یک

 انتخاب رشته معیوب و ناقص (به لطف کنکور) در جریان انتخاب شغل و ۳۰ سال اشتغال ملال‌آور و بی‌سرانجام، خود را نشان می‌دهد و از نوجوان شاد دیروز، پیرمردی بازنشسته‌، حسرت‌زده و پشیمان می‌سازد.

۲- پزشکی: در میان رشته‌های کنکور، پزشکی و تلاش برای ورود به آن، خود داستان پر آب چشمِ دیگری است که خانواد‌ه‌های ایرانی را با خود درگیر کرده‌ است. اوج آمال و آرزوهای خانواده‌هایی که گویی اسلحه به دست گرفته‌اند تا پسران و دختران جوان خود را به ضرب تهدید و تشر هم که شده، پزشک کنند تا در آینده هم سری توی سرها درآورند و هم محرومیت پدران و مادران خود را جبران کرده باشند. در این مسیر اگر فشار بیش از حد خانواده و جامعه، اضطراب آزمون و هزینه سرسام‌آور مؤسسات کنکور، آنها را به مرز جنون نکشاند، اگر در دوره‌های انترنی و رزیدنتی از سد افسردگی و خودکشی عبور کنند، تازه می‌شوند پزشکانی که می‌خواهد انتقام همه حسرت‌ها و بلایای کنکور و تحصیل را از بیماران درمانده خود بگیرند.

۳- رانت: جامعه امروز ایرانی اگر تنها از یک موضوع ضربه خورده باشد، رانت است؛ فرصت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی‌ای که برای بخشی از جامعه به‌ناحق فراهم می‌شود تا از دیگران جلو بزنند و خود در ادامه با توزیع این رانت‌ها در میان هواداران و نزدیکان یک جناح یا شخصیت سیاسی، به این معضل ستم‌بار دامن بزنند. حوزه آموزش شاید اولین جایی باشد که سر جوان ایرانی را به واقعیت سفت و سختی می‌کوبد. سهمیه‌های رانتی برای برخی افراد در ورود به دانشگاه‌ها و بورسیه‌های غیرقانونی برای انتخاب اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها از‌جمله این موارد است که روح جوان ایرانی و البته جامعه علمی را جریحه‌دار کرده است.

شاید از این سه منظر، واکنش جامعه ایرانی به درخواست ظاهرا قانونی یک دختر ورزشکار از رئیس‌جمهور را بهتر بتوان درک کرد. منتقدان و مخالفان این درخواست پیش و بیش از آنکه مشتی حسود و بهانه‌گیر توصیف شوند، زخم‌خوردگان نظام معیوب و فاسد توزیع عادلانه فرصت‌ها برای آحاد جامعه هستند.

 

source