سریال Those About to Die یا آنهایی که در شرف مرگ هستند، اثر جدیدی از شبکه پیکاک و کارگردانی رولاند امریش است که آنتونی هاپکینز را در نقش امپراطور روم نشان می‌دهد.

تقریبا همیشه داستان‌ها و حماسه‌های روم، دو روی سکه دارند که نمایش جذابی را برای مخاطب فراهم می‌کنند؛ یکی توطئه‌های سیاسی و یکی هم نمایش خشونت و بعضا فسادی که در دستگاه امپراطوری و سیاست وجود دارد. سریال Those About to Die (آنهایی که در شرف مرگ هستند)، یک سریال ۱۰ قسمتی با مقیاس تولیدی بزرگ است که در همین زمین بازی می‌کند. این سریال در تلاش است تا روم باستان را تا حد خیلی زیادی شبیه به داستان‌های تاریخی ساختگی مثل سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) هیجان‌انگیز کند؛ اما خب در جایی در وسط، شناور است. البته که می‌توان آن را سریالی تماشایی و سرگرم‌کننده دانست.

با وجود اینکه نمی‌توان آن را یک گیلتی پلژر دانست و از تماشای آن عذاب وجدان داشت، اما از طرف دیگر هم نمی‌توان گفت که با قدرت زیادی شخصیت‌های خود را تحت کنترل دارد که یک نمایش منسجم را ارائه کند. روم در قرن اول میلادی، منطقه‌ای شلوغ و درهم بود. در ابتدای داستان هم ما می‌بینیم که گروهی از جوانان اندلسی به این منطقه می‌آیند تا نام خود را به‌عنوان سوارکار بر سر زبان‌ها بیندازند؛ درست همان‌طور که یک زن نومیدی به نام کالا به شهر آمده است تا سه فرزند خود را از بردگی نجات دهد. پاتریسیون‌ها علیه امپراتوری توطئه می‌کنند؛ یهودیان علیه یکدیگر توطئه می‌کنند.

ایوان ریان در نقش تنکس در سریال Those About to Die

دراین‌میان امپراطور بیمار وسپاسیان هم باید تصمیم مهمی بگیرد؛ اینکه آیا باید تاج و تخت خود را به پسر سربازش تیتوس بدهد یا به پسر سیاستمدارش دومیتیان واگذار کند. زمانی‌که این اتفاقات در حال رخ دادن است، شخصیت فرصت‌طلب و جاه‌طلب خیابانی هم به نام تِنِکس وجود دارد که به‌دنبال یک حرکت بزرگ است؛ فرصتی برای اینکه جایگاه خود را در میان افراد مهم و بالا رتبه‌ی جامعه محکم کند. رقابت، منبع اصلی سرگرمیِ شهر و البته خود سریال است. ارابه‌سواری و به طبع شرط‌بندی روی این مسابقه، مدت زمان خیلی زیادی از سریال را به خود اختصاص می‌دهد.

زمانی هم که مردم روم مشغول مسابقه‌ی ارابه‌سواری نیستند و روی آن قمار نمی‌کنند، از نبرد گلادیاتوری لذت می‌برند. سریال آنهایی که در شرف مرگ هستند، آن جنبه‌ای از روم را بررسی می‌کند و به مخاطب نشان می‌دهد که قبلا هیچوقت به تصویر کشیده نشده بود؛ تجارت کثیف سرگرم کردن مردم و دادنِ چیزی که اوباش، بیشتر از هر چیز دیگری می‌خواهند… که آن هم چیزی نیست جز خون، نمایش و سرگرمی. این سریال، دنیای گلادیاتورها در روم باستان را مورد بررسی قرار می‌دهد. این سریال ۱۰ قسمتی از رمان غیرداستانی سال ۱۹۵۸ نوشته دانیل پی مانی الهام گرفته شده است که بر روم باستان و دوران گلادیاتورها و ارابه‌سواری تمرکز دارد.

جدیدترین پروژه رولاند امریش به سیاست‌های فاسد این بازی‌های خطرناک و بازیگران شخصیت‌های شرور می‌پردازد؛ درحالی‌که شهروندان روم با فقر دست‌وپنجه نرم می‌کنند، چیزهای زیادی به‌دست می‌آورند یا از دست می‌دهند. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این مجموعه وجود شخصیت‌های زیاد است. با اینکه آنتونی هاپکینز نقش خیلی زیاد و برجسته‌ای در این سریال ندارد، اما در همان مدت زمان کم هم به خوبی می‌تواند توجه مخاطب را به خود جلب کند و جلوه‌ی جذابی از یک امپراطور را به نمایش بگذارد. بعد از آشنایی با شخصیت‌ها، متوجه می‌شویم که چهار گروه از افراد بالا رتبه‌ی جامعه در این مجموعه وجود دارند که از بازی‌ها سود می‌برند.

دیمیتری لئونیداس در نقش اسکورپس در سریال Those About to Die

شاید شخصیت‌ها خیلی زیاد نباشند یا حتی نتوان آن را یک مشکل بزرگ دانست؛ اما زمانی این مسئله به مشکل تبدیل می‌شود که ما آنقدرها که باید و شاید با آن‌ها آشنا نمی‌شویم. واقعاً هیچ دلیلی برای فصل ۱ وجود ندارد که همه این شخصیت‌ها و داستان‌های مربوط‌به آن‌ها را معرفی کند؛ شخصیت‌هایی که بسیاری از آن‌ها تخیلی هستند. به نظر می‌رسد که خالق این سریال یعنی رابرت رودات در میانِ گنجاندن بسیاری از مسائل و جنبه‌های روم باستان، فراموش می‌کند که دارد روایتی تخیلی تعریف می‌کند، نه مستندسازی. بااین‌حال، جایی که نمایش بیشتر با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، خلق شخصیت‌های ظریف و پیچیده‌ای است که انگیزه‌ها و اعمالشان جالب توجه باشد.

حتی آنهایی که جایگاه ثابتی در روایت بلندمدت دارند، توسعه نیافته‌اند و فقط انگیزه‌های درونی و پنهان‌شده درونی‌شان آن‌ها را حفظ می‌کند. بالاخره هرچه که باشد، روایت باید هدفی برای شخصیت‌های مختلف (چه ثروتمندِ فاسد و چه برده‌ی بیگناه) تعیین کند؛ زیرا هیچ تضمینی نیست که کدام یکی از آن‌ها تا آخر فصل زنده بمانند. با وجود نکاتی که گفته شد، نمی‌توانیم «آنهایی را که در شرف مرگ هستند»، به‌طور کامل بد بدانیم؛ زیرا نقاط قوت خودش را هم دارد. بااینکه جلوه‌های ویژه ممکن است برخی اوقات در ذوق بزند، اما لباس‌ها و طراحی صحنه‌ها این ضعف‌ها را می‌پوشاند. بدون شک، ارائه و نحوه‌ی روایت داستان، یک نقطه قوت بزرگ برای سریال محسوب می‌شود؛ با وجود ایراداتی که به آن وارد است.


سریال های شبیه سریال آنهایی که در شرف مرگ هستند

دو تن از شخصیت‌های سریال Rome با لباس رومی‌ها

سریال Rome

سریال روم

بازیگران: کوین مک‌کید، ری استیونسون و پالی واکر

سال پخش: ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷

خلاصه داستان: ما در این درام تاریخی بریتانیایی، شاهد تغییر و تحول پرتلاطمی هستیم که کشور از جمهوری رم به امپراطوری استبدادی تبدیل می‌شود؛ اتفاقی که تاریخ جهان را به‌واسطه‌ی جنگ‌های داخلی و فاتحانه تغییر داد. این ماجراها هم از دیدگاه اشرافی ژولیوس سزار، اعضای خانواده‌اش، جانشین ناتنی‌اش به نام اکتاویان آگوستوس و متحدان و دشمنان سیاسی‌اش به تصویر کشیده می‌شود؛ هم از دیدگاه چند رومی معمولی به‌ویژه سربازانی به نام لوسیوس وورنوس و تیتوس پولو و خانواده‌هایشان که از نظر سیاسی خیلی ساده‌لوح و بی‌اطلاع هستند.


شخصیت اسپارتاکوس با بازی اندی ویتفیلد در سریال Spartacus با تبری در دست

سریال Spartacus

سریال اسپارتاکوس

بازیگران: اندی وایتفیلد، لیام مک‌اینتایر و جان هانا

سال پخش: ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳

خلاصه داستان: اسپارتاکوس که از وطن خود و همچنین زنی که دوستش دارد جدا شده، مجبور است بردگی را تحمل کند و به مبارزه در عرصه خونین گلادیاتور در رم محکوم می‌شود. در همین حین که او دنیای خشن و وحشیانه را بررسی می‌کند، متوجه می‌شود که تمامی نبردها در این عرصه برگزار نمی‌شود؛ همچنین او به این موضوع پی می‌برد که برای زنده ماندن، باید بر خیانت و وسوسه غلبه کند. این سریال بازگویی داستان اسپارتاکوس است؛ داستانی مملو از خون، خشونت و بی‌رحمی؛ داستانی که اتفاقات آن با صدای بی‌رحمانه‌ی گیتارها تنظیم شده است؛ بنابراین قطعا برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نیست.


هنری کویل با لباس رزم در کنار پادشاه در سریال The Tudors

سریال The Tudors

سریال تودورها

بازیگران: جاناتان رایز میرز، هنری کویل و سم نیل

سال پخش: ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰

خلاصه داستان: این مجموعه درام روی سال‌های اولیه سلطنتِ تقریبا ۴۰ ساله‌ی پادشاه هنری هشتم (۱۵۰۹-۱۵۴۷) در انگلستان تمرکز دارد. این سریال نگاه دقیقی به همراهان زن معروفِ هنری مانند کاترین آراگون و آن بولین هم دارد. علاوه‌بر این، ارتباط‌های او را با شخصیت‌های بسیار مهم مثل سر توماس مور، کاردینال ولسی (رئیس کلیسای کاتولیک انگلستان در زمان جدایی از رم) و چارلز براندون، دوک سافولک هم نشان می‌دهد؛ چارلز براندون هم بهترین دوست هنری به شمار می‌رفت و هم مشاور غیررسمی او بود.

source