طرفداری | دوران حرفه‌ای اندی کارول در لیورپول با طوفانی از امیدها و انتظارات آغاز شد؛ روایتی که به نظر می‌رسید قرار است به عظمت ختم شود، اما در نهایت به یک درس عبرت‌آمیز تبدیل شد. ژانویه ۲۰۱۱ بود و باشگاه فوتبال لیورپول از جدایی ناگهانی فرناندو تورس، مهاجم برجسته خود به مقصد چلسی، متزلزل شده بود. در حالی که تنها چند ساعت به پایان پنجره نقل و انتقالات باقی مانده بود، باشگاه تصمیمی جسورانه گرفت: شکستن رکورد مبلغ هزینه شده برای یک بازیکن بریتانیایی و به خدمت گرفتن کارول ۲۲ ساله از نیوکاسل یونایتد در ازای ۳۵ میلیون پوند. حرکتی که دنیای فوتبال را شگفت‌زده کرد؛ ترکیبی از استیصال و پتانسیل.

کارول به آنفیلد آمد تا جای خالی تورس را پر کند؛ وظیفه‌ای تقریباً غیرممکن با توجه به میراث مهاجم اسپانیایی. کارول با قدی ۱۹۳ سانتی‌متری، در نیوکاسل به نامی شناخته‌شده تبدیل شده بود؛ او مدافعین لیگ برتر را با برتری هوایی، شوت‌های سهمگین پای چپ و فیزیک خالصش به چالش می‌کشید. مالکان جدید لیورپول، گروه ورزشی فن‌وی، او را چهره شاخص پروژه بازسازی خود می‌دیدند؛ بازیکنی که می‌توانست نماد شروعی تازه باشد. هیجان ملموس بود، اما فشار نیز به همان اندازه وجود داشت؛ فشاری ناشی از انتظارات برای جایگزینی تورس و قیمت بی‌سابقه ۳۵ میلیون پوندی که او را همراهی می‌کرد.

شروع کارول به دلیل مصدومیت مزمن از ناحیه ران به تأخیر افتاد؛ نشانه‌ای از مشکلاتی که دوران او در لیورپول را تحت‌الشعاع قرار می‌داد. هنگامی که او بالاخره در ماه مارس پیراهن معروف قرمز را به تن کرد، هیجان به اوج خود رسید. نمایش‌های اولیه‌اش نویدبخش درخششی بود که برچسب قیمتی فوق‌العاده‌اش را توجیه می‌کرد. ضربه سری دیدنی مقابل منچسترسیتی و شوتی سهمگین که همه را به یاد توانایی‌اش در سلطه‌گری انداخت. این لحظات، نوید پیوندی طولانی و ثمربخش با هواداران آنفیلد را می‌داد.

لوییس سوارز و اندی کارول در لیورپول
لوییس سوارز و اندی کارول، دو مهاجم با سرنوشتی کاملاً متفاوت در لیورپول

اما به‌تدریج، ترک‌هایی روی رویای لیورپول نمایان شد. سیستم تاکتیکی لیورپول تحت هدایت کنی دالگلیش، با نقاط قوت کارول همخوانی نداشت. او در سیستمی که روی قدرت هوایی‌اش تمرکز می‌کرد و به او اجازه می‌داد مدافعان را به چالش بکشد، موفق بود. اما لیورپول به دنبال رویکردی پیچیده‌تر و مبتنی بر مالکیت توپ بود. حضور لوئیس سوارز، بازیکنی که پویایی و توانایی تکنیکی‌اش کاملاً متضاد استعداد خام کارول بود، اوضاع را پیچیده‌تر کرد. این دو مهاجم نتوانستند هماهنگ شوند و سبک‌‌شان بیشتر در تضاد بود تا مکمل یکدیگر.

مصدومیت‌ها به زودی به یک موضوع تکراری تبدیل شدند. به نظر می‌رسید حالا فیزیک کارول، یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوتش، به او خیانت می‌کند. آسیب‌ها و بازگشت‌های مکرر مانع از ایجاد ریتم مناسب در کارش شدند و با هر غیبت، اعتمادبه‌نفسش کاهش یافت. برای بازیکنی که بازی‌اش به شدت به اعتماد به نفس متکی بود، این فشار روانی بسیار سنگین بود. ضربات سر قدرتمند و شوت‌های سهمگین که دوران او در نیوکاسل را تعریف کرده بودند، به ندرت در آنفیلد دیده شدند.

آیا می‌دانستید: مطابق گزارش‌ها، کارول قبل از انتقال به لیورپول، سه بار توسط پلیس دستگیر شده بود؛ از جمله بابت درگیری با مردی در یک کلاب شبانه و شکستن لیوان روی صورت او.

حتی یک‌بار در خلال همین درگیری‌ها، خودروی او به آتش کشیده شد اما این کارنامه سیاه در بیرون از مستطیل سبز، با در نظر گرفتن استعداد او، برای مدیران لیورپول اهمیتی نداشت.

از آن گذشته، مسئله قیمت ۳۵ میلیون پوندی مطرح بود. هر اشتباه، هر موقعیت ازدست‌رفته و هر حرکت نادرست، تحت شدیدترین انتقادات قرار می‌گرفت. هر حرکت کارول با دقت موشکافانه کارشناسان و هواداران بررسی می‌شد و فشارها افزایش می‌یافت. گل‌های او، که اندک و با فاصله بودند، تنها آرامش‌های کوتاهی را فراهم می‌کردند. گل‌های مهم او شامل یک ضربه سر سرنوشت‌ساز در نیمه‌نهایی جام حذفی مقابل اورتون و یک درخشش نزدیک به قهرمانی در فینال مقابل چلسی بود. این لحظات، بازتابی از بازیکنی بودند که او می‌توانست باشد؛ تصاویری فریبنده که گرفتاری او را تلخ‌تر می‌کردند.

اندی کارول در لیورپول
اندی کارول در لیورپول

در حالی که دوران کارول در لیورپول به پایان نزدیک می‌شد، جاه‌طلبی‌های باشگاه نیز افول یافت. تیم در دوران گذار بود؛ گرفتار میان دو عصر. و کارول به نماد این ناآرامی تبدیل شد. وقتی تابستان ۲۰۱۲ از راه رسید، سرنوشت مشخص بود. برندان راجرز، سرمربی جدید لیورپول، با چشم‌انداز فوتبالی مبتنی بر مالکیت وارد شد که جایی برای یک مهاجم سنتی نداشت. کارول به وست هم یونایتد قرض داده شد و این شروع کننده پایان دوران او در آنفیلد بود.

با نگاهی به گذشته، دوران کارول در لیورپول داستانی از استعداد شکوفا نشده است. استعداد خام او انکارناپذیر بود؛ او واقعا یک پدیده محسوب می‌شد. اما شرایط (مصدومیت‌ها، ناسازگاری‌های تاکتیکی و فشار طاقت‌فرسای انتظارات) همه دست به دست هم دادند تا مسیر او را منحرف کنند. دوران او در لیورپول داستانی از رستگاری یا پیروزی نیست. بلکه یادآوری تلخی است از اینکه چگونه فوتبال در بالاترین سطح می‌تواند هم استعدادی را شکوفا کند و هم آن را زمین بزند.

در نهایت، داستان کارول در لیورپول یک درس عبرت‌آمیز است، نه فقط برای او، بلکه برای باشگاه‌ها و بازیکنان دیگر. قیمت ۳۵ میلیون پوندی، همان‌قدر که یک افتخار بود، به همان اندازه یک بار سنگین بود و نقشی که به او سپرده شد (جایگزینی یک اسطوره) پر از چالش‌هایی بود که تعداد کمی توان رویارویی با آن را دارند. دوران کارول در آنفیلد ممکن است به‌عنوان یک فرصت از دست‌رفته به یاد آورده شود، اما همچنین نشان‌دهنده طبیعت بی‌رحمانه فوتبال در سطح نخبگان است.


همچنین بخوانید: 

source