یک سازمان دولتی اعلام کرده است که سالانه حدود 50 هزار نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. سازمانی دیگر اعلام کرده سالانه حدود 20 هزار نفر بر اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست میدهند.
یک سازمان دولتی اعلام کرده است که سالانه حدود 50 هزار نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. سازمانی دیگر اعلام کرده سالانه حدود 20 هزار نفر بر اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست میدهند. سازمانی دیگر اعلام کرده که سالانه حدود 50 هزار نفر بر اثر دیابت جان خود را از دست میدهند. آن یکی اعلام کرده سالانه حدود 60 هزار نفر بر اثر مصرف دخانیات میمیرند. مرگ هفت هزار نفر در سال بر اثر خودکشی را هم به این آمارها اضافه کنید. این را هم سازمانی دیگر گفته است. هر روز سازمانی، تعداد مرگهایی را اعلام میکند که سالانه بر اثر مصرف یا عدم مصرف چیزی و انجام یا عدم انجام کاری رخ میدهد. در اغلب موارد نیز هیچ تقصیری متوجه بیکفایتی خودشان نیست. به گمانم شاهد تغییری تدریجی در وظایف سازمانهای حاکمیتی هستیم. یکی از مهمترین وظایف آنها دارد میشود اعلام آمار مرگومیر! هر سازمان وقتی میخواهد اهمیت و منزلت بالای جایگاه و مقامی را که دارد نشان دهد، مرگومیر مرتبط با وظایف سازمانیاش را اعلام میکند. میبینید همهچیز برعکس شده است؟ با خواندن آمار مختلف سازمانها درباره مرگ، یک جمله مدام در ذهنم میپیچد: هر روزی که در این کشور زندگی میکنم، گویی قرار نبوده زنده باشم و این مایه خوشحالی است!
source