جمعی از خانواده جانباختگان کمپ لنگرود که سال قبل به دلیل نبود استاندارد کافی کمپ در آتش سوختند، حالا پیگیر حقوق مادی و معنوی خود هستند.
خانواده جانباختگان آتشسوزی کمپ لنگرود که ۱۲ آبان ۱۴۰۲ رخ داد و موجب مرگ ۳۶ بیمار و سوختگی شدید چند نفر دیگر شده بود، با حضور جمعی در دادگستری گیلان و ارائه نامه به قاضی پرونده، خواهان رسیدگی عادلانه درباره تقصیر مسئولان بهزیستی، کمپ رهایی، بیمه و دیگر افراد مسئول در صدور مجوز کمپ و وقوع این فاجعه شدند.
رسانههای محلی اعلام کردند متأسفانه تا این لحظه مسئولان استانی و دولتی که در روزهای نخست اکیدا وعده داده بودند درباره خسارت مادی و معنوی خانوادهها پیگیر باشند، این پرونده را از یاد برده و پیگیر مطالبات این گروه نبودهاند.
جمعی از این خانوادهها در نامهای که به دست «شرق» رسیده، از حفاظهایی گفتند که مانع از فرار محبوسشدگان در کمپ بوده. آنها گفتند: «آنها با وجود محافظ آهنی در و پنجرهها و قفل درها، کمترین شانس نجات بیماران را هم از میان برداشته بودند. ضمن اینکه ساختمان فرسوده کمپ قبلا مدرسه بوده که به دلیل کیفیت نامناسب، به دستور مسئولان آموزش و پرورش تعطیل شده، اما صاحبان کمپ آن را اجاره کرده و بهزیستی و اداره اماکن مجوز تأسیس کمپ در این مکان را صادر کردهاند. متأسفانه ساختمان کمپ به دلیل سقف و شیروانی چوبی و فرسودگی دیوارها در لحظات آتشسوزی فورا دچار ریزش شده و علت مرگ بیماران را تشدید کرده است.
پرسش اینکه چرا ساختمانی که برای هشت ساعت فعالیت آموزشی (مدرسه) مناسب نبود، برای زندگی شبانهروزی بیماران مناسب تشخیص داده شده؟ آیا بازرسان اداره بهزیستی و دیگر ارگانها درباره چنین خطراتی آگاهی نداشتهاند!؟ یا با چشمپوشی بر اصول و استاندارد مکان، باعث مرگ ۳۶ انسان شدهاند؟ قبلا سوءرفتار و خشونت صاحبان کمپ رهایی لنگرود در یک ویدئو از دوربین مداربسته لو رفته و حتی گفته میشود یک نفر در این کمپ فوت کرده بود اما سازمانهای مسئول به جای لغو مجوز، فعالیت کمپ را تمدید کردهاند.
و اما نکته مهم دیگر اینکه مدیران کمپ هنگام پذیرش بیماران، مبلغی را برای بیمه دریافت میکردند که برای خانوادهها ضمانت حفظ ایمنی و سلامت عزیزانشان طی چند هفته یا ماه به حساب میآمد، اما اکنون سند بیمه کمپ تفسیر به مطلوب شده و مدیر کمپ مدعی شده منظورش از بیمه، پرداخت دیه سه فوتی در طول یک سال بوده، نه مرگ ۳۶ انسان در یک شب! م.حیدری، صاحبامتیاز کمپ، چند هفته بعد از دستگیری در زندان سکته کرده و دیگر همکار او به قید وثیقه آزاد است. طبق آخرین حکم، جوانی که کمپ را آتش زده، ۸۰ درصد و م.حیدری ۲۰ درصد مقصر هستند، اما آیا بازرسان بهزیستی و دیگر ارگانها در این فاجعه بیتقصیرند؟
چه کسی باید بر سلامت عقل صاحب کمپ و ایمنی ساختمان نظارت میکرد؟ چرا با وجود اینکه مسئولان بلندپایه مانند وزیر کشور وقت در روزهای نخست بعد از آتشسوزی در بیمارستان سوانح رشت حضور یافته و دستور اکید رئیس قوه قضائیه برای رسیدگی صحیح پرونده بود، اما تاکنون سیر پرونده نتوانسته قلب سوخته خانوادهها را آرام کند؟ چرا این فاجعه بیسابقه از طرف مجلس، منجر به تصویب قوانین سختگیرانه برای نظارت بر همه کمپهای کشور نشد؟ کاش روز وقوع این فاجعه یعنی ۱۲ آبان بهعنوان روز بهبودیافتگان بیماری اعتیاد نامگذاری شود؛
روزی که هزاران نفر در کمپهای ایران برای آرامش روح ۳۶ جانباخته کمپ لنگرود دست به دعا برده و نشان دادند بیماری اعتیاد، نه با تنبیه و تحمیل درد و رنج گرسنگی در کمپهای فاقد اصول عقلانی و درمانی و نه با آسیب به روح و جسم معتادان؛ بلکه با محبت و صبر و متدهای علمی درمان میشود. فرد معتاد نیازمند توجه و باور دوباره است و جامعه، خانواده و دولت وظیفه دارند برای نجات فردفرد این افراد، زمینه درمان و بهبودی با معیارهای اخلاقی و تخصصی را فراهم کنند. امید که روزی تمام کمپهای غیراستاندارد تعطیل و دست سوداگرانی که مانند فروشندگان مواد مخدر برای کسب درآمد کمپها را تأسیس میکنند، قطع شود.
source