گاهی اوقات به نظر می‌رسد فرزندان به حرف بزرگ‌ترها توجه نمی‌کنند یا نمی‌خواهند گوش دهند؛ وقتی والدین از فرزندشان خواسته‌ای دارند، اما مجبورند آن را چندین بار تکرار کنند. برای مثال والدینی که دائما در حال تکرار درخواست خود برای مسواک‌زدن فرزندشان هستند، اما کودک بدون هیچ واکنشی، آنها را نادیده می‌گیرد و به کاری که مشغول است. در این حالت چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ چگونه می‌توانید کودک‌تان را وادار به گوش‌دادن کنید؟ به‌عنوان والدین مهم است که بدانید چگونه با فرزندان خود به طور مؤثر ارتباط برقرار کرده تا آنها واقعا به شما گوش کنند. سالومه حاج‌آقایی، روان‌شناس بالینی، در گفت‌وگو با ایسنا این موضوع را توضیح می‌دهد.

چه دلایلی باعث می‌شود کودکان از والدین خود حرف‌شنوی نداشته باشند؟

مهم است بدانیم که چرا بچه‌ها به حرف‌های ما گوش نمی‌دهند. دلایل متعددی می‌تواند در این زمینه تأثیرگذار باشد، ازجمله اینکه آنها نمی‌خواهند که به آنها بگوییم چه کاری انجام دهند. مورد دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، تمرکز بیش از حد روی کاری است که در حال انجامش هستند. برای مثال وقتی که مشغول بازی‌اند، آنها ممکن است صدای شما را نشنوند. گاهی چنان غرق در فعالیت خاص یا سرگرم‌کننده می‌شوند و از آن لذت می‌برند که صدای شما را نمی‌شنوند و شما را نادیده می‌گیرند.

در برخی مواقع کودکان ترجیح می‌دهند کاری به غیر از چیزی که ما از آنها می‌خواهیم، انجام دهند. موارد دیگری که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد: گرسنگی، عصبانیت، خستگی یا استرس است. مورد بعدی این است که از خواهر یا برادرشان خواسته نمی‌شود که به همان میزان گوش دهند. روش درخواست برای انجام کار نیز مهم است.

صرف‌نظر از دلیل، درک این نکته مهم است که لزوما گوش‌ندادن کودکان به معنای بی‌احترامی نیست و توسعه مهارت‌های گوش‌دادن به زمان نیاز دارد و برخی از کودکان به‌سادگی در گوش‌دادن مانند دیگران ماهر نیستند.

قبل از اینکه از کودک‌تان بخواهید کاری انجام دهد، روی ایجاد ارتباط فعال فرزندتان تمرکز کنید. سعی کنید به آنها نزدیک شوید. با درگیر‌شدن در کارهایی که انجام می‌دهند، با آنها ارتباط برقرار کرده و مثل زمانی که مشغول بازی‌کردن هستند، با آنها همراه شوید.

کودک را نزد خود صدا کنید. به‌عنوان مثال بگویید: «پسرم لطفا بیا اینجا». خیلی از اوقات بچه‌ها می‌گویند: «من صدای شما را نشنیدم که با من صحبت می‌کردید»، بنابراین او را مخاطب خاص خود قرار دهید.

برای ارتباط بهتر بازو یا شانه کودک را لمس کنید یا دستان او را در دست خود بگیرید. او را در آغوش بگیرید و تماس چشمی برقرار کنید. این کارها اغلب آنها را نرم می‌کند. آنها احساس می‌کنند ما در کنار آنها هستیم و با ما بهتر همراه می‌شوند. با‌وجود‌این اگر کودک‌مان تمایلی برای این کارها نداشت، نمی‌توانیم او را مجبور کنیم. در‌نهایت می‌توانیم فقط لبخندی داشته باشیم.

با صدای محبت‌آمیز و ملایم با آنها صحبت کنید. همان‌گونه با کودک‌تان رفتار کنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند، زمانی‌ که از شما کاری می‌خواهند. جملات و درخواست‌های خود را ساده، کوتاه، مختصر، واضح و مستقیم بگویید. به‌عنوان مثال در زمان مسواک‌زدن دندان‌ها کافی است بگویید: «دندان».

از کودک‌تان بخواهید صحبت و درخواست‌های شما را تکرار کند. مثلا اگر گفته‌اید: «لباس‌ها را روی زمین نیندازید»، از کودک خود بپرسید که چه گفتم؟ و صبر کنید تا تکرار کند تا ببینید که آیا گوش داده‌ و متوجه درخواست شما شده یا خیر؟

به جای «نه» ‌گفتن راهی برای «بله» ‌گفتن پیدا کنید. وقتی مجبورید نه بگویید، آن را به بله تبدیل کنید. پاسخ‌های بله شما باعث خوشحالی کودک می‌شود. برای مثال وقتی کودک از شما می‌پرسد می‌توانیم بیشتر در پارک بمانیم؟ می‌توانید بگویید: «بله، می‌توانیم آخر هفته بیاییم و مدت‌زمان بیشتری در پارک بمانیم». این‌گونه صحبت‌کردن و بله‌گفتن در واقع (الان نه) خواهد بود. نباید و نه ‌گفتن‌ها برای کودکان دو سؤال ایجاد می‌کند؛ یکی اینکه او چه کاری را نمی‌خواهد که من انجام دهم؟ یا اینکه او از من می‌خواهد در عوض، چه کاری انجام دهم؟

و برای کودک گیج‌کننده خواهد بود؛ برای مثال اگر به کودک بگویم «به خواهرت دست نزن». ممکن است برایش سؤال پیش بیاید ما نمی‌توانیم با هم بازی کنیم؟ نمی‌توانم او را در آغوش بگیرم؟ اگر بخواهد لباسش را بپوشد و خواستم کمکش کنم، چه؟

در عوض به فرزندتان بگویید چه کاری انجام دهد. مثلا بگوییم: «خواهرت نمی‌خواهد الان بهش دست بزنی و لمسش کنی». به جای ندوید، بگوییم: «آرام راه بروید».

تشکر و قدردانی کنید. به‌عنوان مثال، «ممنون که لباس‌ها را از روی زمین برداشتی»، به جای جمله دیگر «لباس شما را روی زمین نبینم». به آنها پیام دهید که ما به آنها اعتماد داریم که کار درست را انجام می‌دهند و بهتر است انتظارات خود را به شیوه‌ای مثبت مدیریت کنیم.

اگر کاری انجام نشده است، به جای توبیخ بگویید: «من لباس‌ها را روی زمین می‌بینم». کودکان نیاز به دیده‌شدن و شنیده‌شدن دارند. وقتی این نیاز برآورده نشود، بچه‌ها دیگر به ما گوش نمی‌دهند.

به کودکان حق انتخاب دهید. برای مثال اگر از آنها می‌خواهید اتاق‌شان را مرتب کنند، به آنها اجازه دهید که اول کدام اسباب‌بازی‌ها را جمع کنند. وقتی احساس کنند که کنترل را در دست دارند، بیشتر به آنچه می‌گویید، گوش می‌دهند. از کودک‌تان بپرسید آیا دوست دارد اکنون یا پنج دقیقه دیگر حمام کند. دادن حق انتخاب به کودکان در این تصمیمات به آنها در ایجاد حس کنترل و مسئولیت‌پذیری درباره اعمال‌شان کمک می‌کند.

دادن اطلاعات به فرزندان مورد دیگری است که باید به آن اشاره کرد. به جای اینکه به فرزندتان بگویید: «باید دندان‌هایش را مسواک بزند»، به او توضیح دهید که چرا مسواک‌زدن مهم است. تبدیل دستورالعمل‌ها به لحظاتی برای آموزش به کودک‌تان کمک می‌کند تا اهمیت آنچه را می‌گویید، درک کند.

خون‌سردی خود را حفظ کنید. حفظ آرامش زمانی‌ که فرزندتان به شما گوش نمی‌دهد، بسیار مهم است و به نتیجه بهتری نیز منجر خواهد شد. با فرزندتان صحبت کنید تا دریابید که چرا ممکن است تمایل به گوش‌دادن به شما نداشته باشد.

 

source