اختصاصی طرفداری | با انتخاب توماس توخل به عنوان سرمربی تیم ملی انگلیس، واکنشهای مختلفی پیرامون این همکاری وجود دارد.
بخش چشمگیری از هواداران تیم ملی انگلیس مشتقانه منتظر تماشای توماس توخل در ومبلی هستند. سرمربی آلمانی در لیگ برتر گذشتهای دارد که نمیتوان به راحتی از آن عبور کرد. فراتر از قهرمانی چلسی در لیگ قهرمانان اروپا که در شرایط نامطلوبی بهدست آمد، قدرت رهبری توخل در دورانی که باشگاه به دلیل اتفاقات جنگ روسیه و اوکراین به نفع دولت مصادره شده بود، ارزش کار او را دو چندان میکند. توخل به خوبی حواشی چلسی را کنترل کرد و برای ماهها سخنگوی حرفهای آبیها مقابل رسانهها بود. بدشانسی توخل زمانی رخ داد که چلسی به مالکانی فروخته شد که خلاف کادر رومن آبراموویچ، بیش از موفقیت تیمی، به دنبال شخصیتسازی فردی بودند. تاد بولی و بهداد اقبالی به رابطهای پایان دادند که به اعتقاد کارشناسان فوتبال انگلیس، در مسیر شکستن هژمونی منچسترسیتی و لیورپول قرار داشت. به همین علت، توماس توخل در انگلیس شخصیت محبوبی به شمار میرود و اونیز بارها به این موضوع اشاره کرده است.
با این حال، طی 24 ساعت گذشته مشخص شد که این محبوبیت در وضعیت شکنندهای قرار دارد. پس از هفتهها کار رسانهای روی نام پپ گواردیولا، سران اتحادیه فوتبال انگلیس طی 48 ساعت با توماس توخل به توافق رسیدند. رسانههایی که اهمیت استخدام «سرمربی خارجی و سطح بالای جهانی» صحبت میکردند، ناگهان با واکنشهایی گاها شرمآور، اهمیت پرداختن به «استعداد مربیان ملی» مطرح میکنند. پس از انتشار خبر توافق با توخل در در شب گذشته، روزنامه دیلی میل به سرعت تصویر صفحه اصلی چاپ امروزش را منتشر کرد:
دیلی میل نهتنها از انتصاب توماس توخل به عنوان «روز سیاه برای انگلیس» یاد میکند، بلکه با استفاده از حروف بزرگ در اشاره به «آلمانی» بودن او، ثابت میکند که مشکل دیگری در این همکاری وجود دارد. آنها در تیتری دیگر به دستمزد نجومی توخل اشاره میکنند، در حالی که سرمربی 51 ساله قرار است همان حقوق سالانه گرت ساوتگیت را دریافت کند. آیا در انگلیس انتظار دارند سرمربی سابق پاری سن ژرمن، چلسی و بایرن مونیخ، کمتر از پنج میلیون پوند دریافت کند؟ توخل دستمزدی را دریافت میکند که فابیو کاپلو در سال 2008 به آن دست یافته بود.
پس از کنارهگیری گرت ساوتگیت از هدایت انگلیس، در حالی که احتمال انتصاب یک جانشین خارجی به گوش میرسید، لی کارسلی به عنوان سرمربی موقت انتخاب شد. پس از دو پیروزی مقابل جمهوری ایرلند و فنلاند، رسانهها انگلیسی از سرمربیای صحبت کردند که تبدیل به «گرت ساوتگیت مدرن» شده و میتواند با «فوتبال تهاجمی»، سهشیرها را نجات دهد. آنها حتی نخواندن سرود ملی توسط کارسلی را هم بیاهمیت خواندند. پس از بروز اولین تردیدها در دیدار با یونان، بار دیگر انتخاب «سرمربی برنده و کلاس جهانی» در دستور کار گرفت. رسانهها باور داشتند نسل جدید فوتبال انگلیس باید توسط برندهای به اسم پپ گواردیولا هدایت شوند. سم والاس از تلگراف، انتخاب گواردیولا را به عنوان هدفی بلندپروازانه توصیف کرده بود:
نویسنده ارشد تلگراف، با استفاده از اصطلاح «shoot for the stars» از سران اتحادیه میخواهد صرفنظر از نتیجه نهایی، شانس خود را برای جذب پپ گواردیولا امتحان کنند. از نگاه او، انتصاب سرمربی منچسترسیتی میتواند بزرگترین پروژه جاهطلبی فوتبال انگلیس پس از بازسازی ومبلی باشد و حتی شکست در مسیر همکاری با او نیز، به عنوان یک پیروزی تلقی خواهد شد. والاس در ادامه مینویسند که «جامعه فوتبال انگلیس» آماده همکاری با یک سرمربی خارجی هستند و در واقع، یک استیصال برای رهایی از طلسم 60 ساله شکل گرفته است. چند روز پس از یادداشت تلگراف، تیتر دیگری از این رسانه با نویسندگی همان سردبیر منتشر میشود:
پس از ناکامی در جذب پپ گواردیولا، ناگهان تلگراف و نویسندهاش موضع خود را تغییر میدهند. سم والاس با اشاره به بومی بودن سرمربیان اسپانیا و آرژانتین، از اهمیت همکاری با یک سرمربی انگلیسی صحبت میکند. او در جایی از مطلبش مینویسند که فوتبال آلمان هرگز – و به طور صحیح – یک انگلیسی را استخدام نخواهد کرد. اما والاس به این نکته اشاره نمیکند که کدام سرمربی انگلیسی توانایی هدایت مانشافت را دارد؟ از فصل 93-1992، تنها 6% از عناوین قهرمانی لیگ برتر، افای کاپ و لیگ کاپ توسط مربیان بومی به دست آمدهاند. ادی هاو به عنوان مدرنترین سرمربی انگلیسی شناخته میشود و گراهام پاتر نیز تا پیش از انتقال به چلسی، حرفی برای گفتن نداشت. با این حال، هاو هدایت نیوکاسل را به انگلیس ترجیح داد و به نظر میرسد پاتر رویای رسیدن به نیمکت منچستریونایتد را در سر دارد. به عبارتی، نخبهترین مربیان انگلیسی هم کار در لیگ برتر را به تیم ملی ترجیح میدهند.
سم والاس در یادداشت ویژهاش به این سوال که چه اتفاقی در روزهای گذشته رخ داده، پاسخی نداشته است. اگر انتخاب یک سرمربی اسپانیاییِ موفق به منزله جاهطلبی خواهد بود، چه مشکلی در همکاری 18 ماهه با مردی وجود دارد که با فضای فوتبال انگلیس آشناست؟ به نظر میرسد پاسخ باید در ملیت آلمانی توماس توخل باشد. افرادی مانند گری نویل و هری ردنپ در حالی از اهمیت پیشرفت مربیان بومی صحبت میکنند که هدایت تیم زیر 21 سال سهشیرها هم برعهده یک سرمربی ایرلندی است. سم الردایس از لزوم انتخاب استیون جرارد (سرمربی اخراج استون ویلا در الاتفاق عربستان) یا فرانک لمپارد (بدون تیم از زمان جدایی از چلسی) صحبت میکند. سارینا ویگمن، سرمربی هلندی، تیم فوتبال زنان انگلیس را به فینال یورو و جام جهانی رساند. تیم کریکت مردان انگلیس هم طی سالهای گذشته دو بار توسط سرمربیان خارجی به قهرمانی رسیدهاند. بنابراین، موفقیت خارجیها در ورزش انگلیس موضوعی ثابت شده است و اشاره به «ملیگرایی» چیزی جز نادیده گرفتن واقعیت نخواهد بود.
منتقدان توماس توخل به درستی به اهمیت پیشرفت مربیان ملی اشاره میکنند. در طول تاریخ جام جهانی و جام ملتهای اروپا تنها اوتو رهاگل در یونان به عنوان یک سرمربی خارجی فاتح جام بوده است. لوئیس دلافوئنته در اسپانیا، فوتبال لاروخا را زنده کرده است، لوچانو اسپالتی برای تغییر نسل ایتالیا تلاش میکند و یولیان ناگلزمان هم دوباره آلمان را به یک تیم جذاب تبدیل کرده است. با این حال، وقتی نوبت به انگلیس میرسد، فقدان چنین سرمربیانی احساس میشود. برای بهبود این وضعیت، قمار بر روی آینده نسل جدید سهشیرها، قمار از پیشباخته خواهد بود. با وجود برخی واکنشهای تند، توماس توخل حامیان بزرگی هم دارد. در کنار هواداران، بخشی از بازیکنان سابق انگلیس و رسانهها سطح اول نیز حامی سرمربی آلمانی هستند. انگلیس برای جام جهانی 2026 آماده میشود، چه فرصتی بهتر از همکاری با مردی که این کشور را دوست دارد؟
source