اختصاصی طرفداری | چهار سال پیش مستندی درباره آندرس اینیستا ساخته شد. این فیلم به‌خوبی نشان می‌دهد چرا او همیشه به‌عنوان بهترین بازیکن در فهرست بلندبالای اسطوره‌های فوتبال اسپانیا در یادها باقی خواهد ماند.

عنوان مستند، «آندرس اینیستا: قهرمان غیرمنتظره» بود، عنوانی کاملاً درست و به‌جا و توضیحاتی که در طول فیلم شاهد آن هستیم، به همان اندازه دقیق. داستان یک انسان معمولی که کارهای خارق‌العاده‌ای انجام داده است. کسی که هدفش را دنبال می‌کند و با تمرکز و دقت به جزئیات کوچک و به‌ظاهر به اهمیت به موفقیت و پیروزی می‌رسد.

فردی ساکت، خجالتی و متفکر. از تیتر خبرها و رسانه‌ها دوری می‌کرد و فقط دنبال کار و وظایفش بود. تقریباً محال است کسی در کار و حرفه خود، تا این حد خوب و موفق بوده باشد و درعین‌حال این‌قدر فروتن و سربه‌زیر باقی بماند.

در رستورانی در میز بغلی کنارش بنشینید یا در خیابان از کنارش رد شوید، شاید باور نکنید که او دقیقاً مثل شماست. در واقع مثل همه ماست؛ انسانی عادی، یکی از ما.

آندرس اینیستا قهرمان غیرمنتظره
کاور مستند «اینیستا؛ قهرمان غیرمنتظره»

حقیقتش حتی شبیه یک فوتبالیست هم نبود. موهای بی حد کم‌پشت که به طاسی می‌زد، قدی کوتاه و اندامی معمولی. از آن همسایه‌های مهربان و مؤدبی که سر صبح، شسته‌ورفته به سرکار دفتری خود می‌روند. یک فرد ساده و عادی که واقعاً و حقیقتاً عاشق فوتبال بود.

این آدم عادی وقتی با عشق سرشار پا به زمین فوتبال می‌گذاشت، ناگهان همه چیز تغییر می‌کرد و او به موجود دیگری تبدیل می‌شد. نه یک دیو یا هیولا، یا حتی شخصیت خداگونه‌ای که ما اغلب در ابراز ارادت به لیونل مسی ادا می‌کنیم، فقط به معنای واقعی کلمه «متفاوت» بود. انگار نه در زمین فوتبال بلکه روی صفحه شطرنج فوتبال بازی می‌کرد.

فیلیپه کوتینیو برزیلی که دوره‌ای کوتاه در بارسلونا حضور داشت، یک بار در مورد هم‌تیمی سابقش، این توصیف را مطرح کرده بود: «رهبر ارکستری که باعث می‌شد تمامی نوازندگان، موسیقی او را بنوازند.»

کوتینیو اشتباه نمی‌کرد. رهبر ارکستر همه چیزش را به تیم تقدیم کرد و در ازای آن، همه چیز را از آن خود و تیمش کرد. این اعداد، گواه آن است؛ ۹ قهرمانی لالیگا، ۴ لیگ قهرمانان، دو جام ملت‌های اروپا/یورو و یک جام جهانی در بزرگ‌ترین گنجینه فوتبالی انباشته شده‌اند.

اینیستا و مسی - لیگ قهرمانان اروپای 2009
جام‌ها و عناوین با تله‌پاتی مسی و اینیستا به چنگ آمد

بااین‌حال، او هرگز شخصیت و کاراکتر اصلی هیچ یک از آن فیلمنامه‌های بزرگ نبود. فقط در ۸۸۱ بازی باشگاهی ۹۳ گل زد و ۱۶۱ پاس گل ارسال کرد. هر دو گویای ماهیت گمراه‌کننده چنین آماری برای بازیکن فداکاری چون اینیستا است. این بدان معنا نیست که او قادر به کارهای استثنایی و خارق‌العاده نبود؛ فقط به این معناست که کمیت و کیفیت، مشارکت و همکاری و کمک‌های او واقعاً نمی‌تواند با اعداد و ارقام، و شیوه جاافتاده و معمول سنجیده شود.

اینیستا بازیکن عجیبی به‌شمار می‌رفت و غالباً خودش در تضاد با دستاوردهایش بود. یک مهره کلیدی در یکی از بزرگ‌ترین تیم‌هایی که تابه‌حال در عمرمان دیده‌ایم بود و یک چرخ‌دنده حیاتی در مسلط‌ترین تیم فوتبال در صحنه بین‌المللی، درحالی‌که همه از او صحبت می‌کردند؛ اما او آخرین کسی بود که درباره تمامی این دستاوردها دهان باز می‌کرد، اگر می‌کرد!

آندرس بدون شک از تغییر رویکرد در اسپانیا در اوایل دهه ۲۰۰۰ سود زیادی برد؛ تشخیص و میدان دادن به آن دسته از بازیکنانی که استعداد دیوانه‌کننده‌ای دارند، اگر چه از نظر فیزیکی چندان تنومند به نظر نمی‌رسند، اما توانایی آن را دارند تا فوتبال را کمی متفاوت انجام دهند و قادر هستند بر جهان مسلط شوند و آن را به تسخیر در آورند.

گل آندرس اینیستا به چلسی
گل تاریخی مقابل چلسی در دیداری کلاسیک در لیگ قهرمانان اروپا

در میان تمامی آن‌ها، هافبک ۱۷۰ سانتیمتری از «فوئِنتیلبیا» بیش از هر بازیکن دیگری نبوغ خاص خود را نشان داد. نه سریع‌ترین بود و نه بهترین پاسور پاس‌های بلند، و نه حتی مرگبارترین تمام‌کننده اما همیشه با ریتم و سرعت بازی، هماهنگی خارق‌العاده‌ای نشان می‌داد، بهتر از هر کسی، پیش و قبل از خود که در میادین فوتبال و در بالاترین سطح آن حاضر شده بود.

در این جا بدون شک بی‌ادبی خواهد بود که از شرکای بزرگ اینیستا در آن مثلث تعیین‌کننده دوران، ژاوی و سرخیو بوسکتس یادی نکنیم و همچنین نابغه کوچولوی آرژانتینی که بدون هیچ‌گونه جسارتی بیشترین بهره را از این مجموعه برد.

مانند همه بازیکنان بزرگ، آنها نیز فوتبال را با ضربان و تپش لازمه انجام می‌دادند و ازاین‌رو به‌سادگی، هیچ‌کس دیگری نمی‌توانست آنها را لمس کند. از نظر هنر، سادگی، اداره و گردش، کنترل و قدرت، هرگز بهتر از این وجود نداشت و احتمالاً نخواهد داشت. دراین‌بین، اینیستا بهترینِ بهترین‌ها بود.

تشویق اینیستا در نیوکمپ
ارادت بی‌کران هواداران بارسلونا در آخرین بازی اینیستا در نیوکمپ، 2018

بازیکنان زیادی وجود ندارند که دائماً روی زمین بچرخند و سُر بخورند و این‌ور و آن‌ور کنند و در کانون توجه و چشم قرار نگیرند.

حل‌شدگی غیرقابل‌باوری و بی‌اندازه‌ای که موجب می‌شود قادر به دیدن نباشی، مانند شکری که در آب حل می‌شود. آبی به‌شدت شیرین بی‌آنکه بتوانیم ذرات شکر را ببینیم. این یعنی اینیستا.

درحالی‌که وقتی شروع به حرکت و دویدن می‌کرد و مانند موجود فیلم «بیگانه» خود را ناگهان به رخ می‌کشید، حقیقتاً مرگبار بود. در آن لحظه، کسی وجود نداشت تا بتواند لحظه‌ای از او چشم بردارد. رنگین‌کمان درخشان هفت‌رنگی بود که سریع ظاهر می‌شد و سریع‌تر محو و حل می‌شد.

اینیستا بدون عرضه و نمایش اِستِپ اُوِر، رابونا و تمامی شعبده‌بازی‌های همتایان پرهیاهوی خود در زمین، با خیالی آسوده در میان بازیکنان، والس بی‌همتایی عرضه می‌کرد. می‌رقصید و می‌چرخید و به همه‌جا سر می‌کشید. ریاست زمین را در اختیار داشت و اگر توپ زیر پایش بود، گرفتن و دور کردن آن غیرممکن به نظر می‌رسید.

به‌راستی هرگز حتی ذره‌ای از خودبینی و غرور و نمایشی پر افاده با وجود استعداد غیرقابل‌انکار او در زمین وجود نداشت. بدون هیچ یک از آن فوت‌وفن‌های رونالدو یا آتش‌بازی‌های مسی و بدون هیچ‌گونه دوز و کلکی، به قول بزرگ فوتبال، پله «ژوگوبونیتو» یا بازی زیبا را به اجرا می‌گذاشت. بازیکنی بود که دقیقاً می‌دانست در هر شرایطی باید چه کاری انجام دهد تا به سود تیم باشد.

بخش بزرگی از موفقیت او از نظم و انضباطی بود که غریزی در وجود خود داشت. نظمی که همتایان و رقبای هم‌رتبه او به آن غبطه می‌خوردند؛ در ۱۰۱۶ بازی برای باشگاه و کشور، حتی یک بار کارت قرمز دریافت نکرد و فقط ۷۹ کارت زرد گرفت. این، رقم خیره‌کننده‌ای است؛ فقط یک کارت زرد در هر ۱۲ بازی برای یک هافبک در فوتبال امروز تقریباً ناشنیده است.

در بسیاری از مواقع، در دوران اوج بارسا، باید گفت انجام بهترین کار به معنای سپردن و رساندن توپ به مسی بود. زوج اینیستا و مسی در مجموع ۵۳ گل به ثمر رساندند. فراموش نکنید اگر می‌خواهید با بازیکن بزرگی مانند مسی، ارتباطی خستگی‌ناپذیر و ناگسستنی داشته باشید، باید از بقیه خیلی بهتر باشید و اینیستا بود.

بزرگ‌مرد کوچکِ آرژانتینی در مورد خداحافظی اینیستا با بارسا پس از ۲۲ سال طولانی گفته بود:

اینیستا بازیکن کاملی است، او از پس همه چیزهایی که دشوار است به‌راحتی بر می‌آید، هر چیزی را با سادگی خاصی انجام می‌دهد که حقیقتاً عادی نیست.

آندرس اینیستا تنها در نیوکمپ
تکان‌دهنده از آخرین شب در بارسلونا؛ تنها، حالا من موندم و کلی خاطره

یک مثال عالی از آن، تسلط او بر «آلیولی» بود که هم‌تیمی‌هایش در بارسا در اجرای آن حیران می‌ماندند. حرکتی که حتی بزرگ‌ترین رقصندگان باله را هم تا مدتی مشغول می‌کرد؛ حرکتی که خیلی‌ها حتی از وجود آن آگاهی ندارند!

آلیولی، حرکتی است که توپ را به پشت یکی از پاهای خود قِل می‌دهید و با ساق دیگر پای خود توپ را نگاه می‌دارید و دوباره به حرکت ادامه می‌دهید.

او بدون گام برداشتن توپ را ازیک‌طرف به‌طرف دیگر می‌فرستاد و مسیر خود را تقریباً خیلی نامحسوس تغییر می‌داد و ناگهان از مدافعان وامانده‌ای که به‌سختی می‌فهمیدند به کدام سو رفته‌اند، به جهتی کاملاً متفاوت به حرکت در می‌آمد.

اینیستا طبق معمول همه کارهایش، به‌قدری این حرکت را مینیمالیستیک و ساده انجام می‌داد که امثالی یا آن را نمی‌دیدند و یا به‌خاطر بازگویی «این که کاری نداره» مورد بخشش قرار می‌گیرند. نرم و ملایم و روان که به چشم نمی‌آید، حتی اگر در حین دویدن در مرکز میدان رئال مادرید، برنابئو آن را انجام داده باشد. قابل‌تحسین و ستایش است. زیبا و حیرت‌آور.

صحبت از لوس بلانکوس شد. حتی تصمیم آن‌ها در ستایش اینیستا گویای خیلی چیزها بود. مادریدی ها برای ادای احترام به اینیستا، دشمنی دیرینه خود را برای مدت کوتاهی کنار گذاردند و از او، اسطوره بارسلونا، در بیانیه‌ای تمجید کردند:

آندرس اینیستا از طریق فوتبال و ارزش‌های آن، علاوه بر جام‌های متعددی که در طول دوران حرفه‌ای‌اش کسب کرده، این ورزش را غنی‌تر از پیش کرد. گل نمادین او در فینال جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی برای همیشه در خاطره یکایک طرفداران اسپانیایی باقی خواهد ماند. رئال مادرید برای او و خانواده‌اش آرزوی موفقیت در فصل جدیدی از زندگی‌شان را دارد. 

آندرس اینیستا - قهرمانی جام جهانی 2010
جام جهانی 2010، پاداش اینیستا و سایر جوانان اسپانیایی بود

دوران یک استاد باورنکردنی به پایان رسید و زیبایی او در این است که حالا بازیکنان جوان این نسل، الگوی واقعی یک ورزشکار را دارند. کسی که ای‌کاش خود را در او ببینند؛ همان‌طور که سرجی روبرتو یک‌بار گفت:

او یک آینه و یک نمونه است، دقیقاً به شما نشان می‌دهد چگونه می‌توان کاری را به‌گونه‌ای انجام داد که مسی یا کریستیانو رونالدو هرگز نمی‌توانند انجام دهند.

جالب‌تر این است حتی بزرگ‌ترین لحظه دوران ورزشی اینیستا که باید فقط در مورد او باشد و بس، باز هم به‌نوعی به شخص دیگری مربوط می‌شد. آن تک گل پیروزی‌بخش در فینال جام جهانی، بی‌تردید بزرگ‌ترین صحنه و تورنمنت دنیای فوتبال بود.

جایی که اینیستا پس از به ثمر رساندن گل فینال، مهم‌ترین لحظه دوران حرفه‌ای هر بازیکن فوتبال، به‌جای لذت‌بردن از لحظه‌به‌لحظه و شکوه آن، پیراهن خود را برای ادای احترام به دوست عزیز و فقید خود، دنی خارکه، در آورد. در آن محشر، به رفیق ازدست‌رفته فکر کرده بود!

شک ندارم پس از این همه‌سال، همگی باز هم با احترام سرهایمان را در برابر او پایین می‌آوریم. تعداد کمی از بازیکنان و آدم‌ها می‌توانند در چنین لحظاتی، خودآگاهی و فروتنی داشته باشند، درحالی‌که می‌دانند میلیاردها نفر در آن واحد در حال تماشای آن‌ها هستند.

گل اینیستا در فینال جام جهانی و تقدیم گل به دنی خارکه
استثنایی بود؛ لحظه تاریخی او با رفیق ازدست‌رفته قسمت شد!

باید اعتراف کتم در آن فینال به‌غیراز اینیستای بی‌ادعا، هیچ بازیکنی وجود نداشت که مایل باشم گل برنده اسپانیا را به ثمر برساند، و این عمل و خودگذشتگی او در آن لحظه این خواسته مرا کاملاً تأیید کرد. به‌راستی آقای فوتبال بود.

لحظات و موارد زیادی در حرفه‌ی پر زرق‌وبرق و بعضی مواقع غیرقابل‌درک فوتبال آندرس اینیستا وجود دارد که می‌توان هریک را به‌عنوان بهترین انتخاب کرد:

فریاد بعد از گل استثنایی بازی کلاسیک مقابل چلسی در لیگ قهرمانان؛ تک گل پیروزی‌بخش در بزرگ‌ترین تورنمنت ورزشی جهان در جام جهانی ۲۰۱۰؛ دست‌زدن هواداران سویا در حال خروج از زمین پس از به ثمر رساندن گلی که تیم آن‌ها را از تصاحب جام حذفی محروم کرد، عکس پنج بازیکن ایتالیا – تصویر اصلی مطلب – که تلاش برای خفه کردن او دارند یا تصویر او در آخرین شب در نیوکمپ که تنها در وسط زمین نشسته است و صدها مورد دیگر…

همه گواهی بازیگری متفاوت و خاص و استثنایی است، داخل و خارج از میدان. این واقعیت محض است که در دنیای ابرقهرمانان، سایبری‌ها و روبات‌ها، آدمک‌های مکانیکی و هوش مصنوعی، اینیستا توانست تا حد زیادی انسان باقی بماند و همچنان بهترین باشد.

گریزان و گریزپا از شهرت و معروفیت، فارغ از توییتر و اینستاگرام، گیرا و گریزناپذیر ماند. آراسته، بی‌شیله‌پیله، ساده و زمینی؛ همسایه بی‌سرو صدای فوتبالی همه ما، فوتبال را همان‌طور که من و شما می‌خواستیم بازی کرد؛ به سبک و روش درست، عالی و معرکه… و بهترین آقای فوتبال شد.

اِی وَل دارد!

Adios Andres، y gracias por todo.

خداحافظ آندرس، ممنون برای همه چیز! 

آندرس اینیستا در بارسلونا
Adios Amigos!

source