مجتبی آستانه: حضور صنایع و شرکت‌های قدیمی که گاه آنها را با عنوان کسب‌وکارهای سنتی یاد می‌کنیم در اکوسیستم استارتاپی رونق گرفته است. گروه صنعتی گلرنگ چراغ اول را در اکوسیستم استارتاپی روشن کرد و سایر صنایع نیز در این یکی دو سال، سرمایه‌گذاری‌های جدی روی شرکت‌های دانش‌بنیان داشتند. حضور مجموعه‌هایی که جیب پرپول و مال وافر دارند، در عرصه‌ای که سال‌هاست با مشکلات جذب سرمایه روبه‌رو است را باید به فال نیک گرفت. فعالان حوزه سرمایه‌گذاری نیز امیدوار به حال خوشی هستند که در نتیجه این حضور برای همه رقم خواهد خورد. البته تحقق آن شرایطی هم دارد که در گفت‌وگو با کارشناسان بررسی کردیم.

ورود سرمایه‌گذاران خصوصی را باید به فال نیک گرفت

رضا باقری، عضو هیئت‌مدیره انجمن سرمایه‌گذاری خطرپذیر ایران، ورود کسب‌وکارهای سنتی و قدیمی به فضای اکوسیستم استارتاپی و دانش‌بنیان را اتفاق خوبی می‌داند؛ چراکه این شرکت‌های خصوصی که درآمد قابل توجهی هم دارند، برای پول خود ارزش قائل هستند. در نتیجه تمام انرژی و ظرفیتشان را پای کار می‌آورند تا سرمایه‌گذاری موفقی داشته باشند و بازدهی خوبی کسب کنند.

او اعتقاد دارد گروه گلرنگ با میزان سرمایه‌گذاری قابل توجهی که در اقتصاد دیجیتال کرده، تمام توان خود را خواهد گذاشت تا اکوسیستمی که به دنبال خلق آن است، موفق شود: «این امر موجب می‌شود تا سهم اقتصاد دیجیتال و تجارت الکترونیک زیاد شود و نتایج خوبی برای اکوسیستم رقم خواهد خورد». باقری البته چنین دیدگاهی نسبت به حضور شرکت‌های خصولتی و دولتی در این اکوسیستم ندارد و معتقد است آنها شاید انگیزه‌های متفاوت‌تری را دنبال کنند.

توجه به روش‌های تأمین مالی جدید

با وجود این اتفاقات، همچنان استارتاپ‌های بزرگ که اکنون بالغ شده‌اند، با چالش‌های جذب سرمایه مثل تحریم‌ها و عدم عرضه در بورس روبه‌رو هستند. باقری معتقد است این شرکت ‌ها باید به سراغ روش‌های جدید تأمین مالی بروند و الگوهای قبلی که در دنیا متداول بود، مثل جذب سرمایه در ازای ارائه سهام را کنار بگذارند: «این الگو خیلی مناسب فضای کسب‌وکار ایران نیست. در حال حاضر تعداد سرمایه‌گذارانی که علاقه به این مدل سرمایه‌گذاری داشته باشند و زمان زیادی صبر کنند تا به بازدهی برسند، خیلی کم شده است. از طرف دیگر بازارهای تأمین مالی نوظهوری مثل «تأمین مالی جمعی» وجود دارند که کسب‌وکارها تا 150 میلیارد تومان می‌توانند از آنها تأمین مالی کنند. این ظرفیتی است که کسب‌وکارهای استارتاپی می‌توانند با آن رشد کنند، اما لازم است نگاهشان را به پول واقع‌بینانه‌تر کرده و یاد بگیرند از پول بازدهی قابل قبولی خلق کنند». او که هم‌بنیان‌گذار «همراه‌مکانیک» است، به تجربه تأمین مالی از این بازار اشاره کرد و گفت این مجموعه بیش از چهار سال است که هیچ سرمایه‌گذاری در قالب ارائه سهام نداشته، اما ده‌ها میلیارد تومان از بازار بدهی تأمین کرده و نگذاشتند مسیر رشدشان متوقف شود. ازهمین‌رو به کسب‌وکارها توصیه کرد تا یاد بگیرند روش‌های تأمین مالی‌شان را متنوع‌تر کنند و با بدهی رشد کنند. باقری دریافت پول در ازای ارائه سهام را پولی بدون مسئولیت می‌داند و تأکید می‌کند که استارتاپ‌ها باید از این روش دوری کنند.

موضوعی که در دنیا نیز شاهد آن هستیم. بعد از پایان کرونا و افزایش نرخ تورم در دنیا، بسیاری از سرمایه‌گذاران به جای اینکه پولشان را به صندوق‌های وی‌سی بسپارند و بعد از یک بازه طولانی، بازدهی دلاری قابل قبولی بگیرند؛ می‌توانستند همین بازدهی را از بازارهای متداول مالی به دست آورند. اتفاقی که موجب شد تا حجم سرمایه‌گذاری روی استارتاپ‌ها کمتر شود و کسب‌وکارهای نوآوری‌ای مورد توجه قرار گرفتند که مدل‌های مالی بالغ‌تری داشتند و می‌توانستند بازدهی مالی داشته باشند. باقری در این‌باره به «فن‌زی» گفت: «در دنیا هم سهم سرمایه‌گذاری سهامی شده و بسیاری از بنیان‌گذاران، تمایل دارند تا از روش‌های غیرسهامی تأمین مالی کنند. این امر منجر به خلق ارزش افزوده بیشتری برای آنها می‌شود».

به گفته او در دنیا به‌ویژه اقتصادهای نوظهور مثل هند و جنوب شرق آسیا که زیرساخت‌های تأمین مالی‌شان ضعیف‌تر بوده، شرایط نسبت به گذشته متفاوت شده و این‌طور نیست که بتوانند به‌راحتی پول بدون مسئولیت جذب کنند.

امیدواری به آینده اکوسیستم نوآوری

باقری ورود صنایع به سرمایه‌گذاری در اکوسیستم دانش‌بنیان را امیدوارکننده دانست و به «فن‌زی» گفت: «برای مثال اگر صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی فولاد مبارکه را بررسی کنیم، با فهرست کسب‌وکارهایی روبه‌رو می‌شویم که در زنجیره ارزش این شرکت فعالیت می‌کنند و به رشد آنها کمک شده تا حضور فعالی در بازار داشته باشند».

به اعتقاد او افرادی که متولی شکل‌گیری ارتباط میان این دو هستند، نسبت به فضای استارتاپی بیگانه نیستند، شرایط را درک و به رشد آنها کمک می‌کنند: «البته مجموعه‌هایی هستند که هنوز به بلوغ جذب نوآوری نرسیدند، اما نگاه فانتزی نسبت به اکوسیستم استارتاپی تغییر کرده، آنها را کسب‌وکارهای نوآوری می‌بینند که می‌توانند ارزش افزوده واقعی خلق کنند».

باقری، تحریم‌ها و افزایش نرخ دلار را عامل دیگری برای توجه بیشتر به اکوسیستم دانش‌بنیان می‌داند؛ چراکه با بالارفتن هزینه واردات دیگر تأمین از منابع خارجی بصرفه نیست و این فرصت برای شرکت‌های دانش‌بنیان داخلی به وجود آمده تا خلق ارزش افزوده کنند و بازار خود را توسعه دهند. بنابراین آنها با اقبالی جدی از سوی صنایع بزرگ روبه‌رو شدند که ظرفیت آن حتی می‌تواند چندین برابر وضعیت فعلی باشد: «طبق قانون جهش تولید دانش‌بنیان، این شرکت‌ها می‌توانند مالیات خود را صرف سرمایه‌گذاری روی کسب‌وکارهای دانش‌بنیان کنند. اگر سازوکار این قانون به بلوغ کافی برسد، حجم زیادی از منابع مالی وارد اکوسیستم دانش‌بنیان خواهد شد».

یک ارتباط برد-برد

نفیسه آزاد، مدیر سرمایه‌گذاری گروه کسب‌وکارهای نوین «آن» معتقد است صنایع و شرکت‌های سنتی چاره‌ای جز پذیرش فناوری در مجموعه‌های خود ندارند؛ چراکه فناوری می‌تواند مشکلات قدیمی صنعت را حل کند: «درست است که صنعت برای خود راه‌حل‌هایی را پیدا و در این سال‌ها با آنها کار کرده، اما فناوری راه‌‌حل‌هایی را پیش‌روی صنعت می‌گذارد که نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد. به کمک فناوری می‌توان بهره‌وری را بالا برد و مشکلاتی که تا به امروز باقی‌ مانده‌اند را حل کرد».

حال که ورود به این فضا اجتناب‌ناپذیر است، مسیر درست برای سرمایه‌گذاری روی فناوری توسط صنایع سنتی یا همان صنایع متداول که در انقلاب صنعتی به وجود آمدند و در طول این سال‌ها رشد کردند، چیست؟ آزاد، سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی یا نوآوری شرکتی را گزینه‌ای مناسب معرفی کرد و به «فن‌زی» گفت اگر صنایع متداول به شکل VC (خطرپذیر) وارد حوزه سرمایه‌گذاری در فناوری شوند؛ یعنی روی استارتاپ‌های مختلف سرمایه‌گذاری کنند به این امید که از آنها بهره مالی ببرند، چندان موفق نخواهند بود: «صنایع، سرمایه‌هایی از جمله دانش فنی، تجهیزات و پول دارند. این زمانی در فناوری بهره‌ور خواهد شد که در همان حوزه به گردش درآید. از دید من، CVC (سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی) یا نوآوری شرکتی به هر دو طرف [صنایع و شرکت‌های فناور] کمک خواهد کرد».

او برای شفاف‌ترشدن کارایی فناوری در صنعت، نقش اتوماسیون را یادآور شد و گفت فناوری مشکلاتی را حل خواهد کرد، بهره‌وری را بالا خواهد برد و امکان‌های جدیدی برای صنایع متداول ایجاد خواهد کرد که پیش از فناوری امکان‌پذیر نبود؛ مانند همان کاری که اتوماسیون و سیستم‌های یکپارچه در انقلاب صنعتی سوم کردند. امکان‌هایی برای صنعت فراهم شد که پیش از این وجود نداشت، برای مثال تولید را بیشتر کرد، هزینه‌ها را پایین آورد و رقابت‌پذیری برای آن به وجود آورد. فناوری هم همین کارها را خواهد کرد.

حال که ورود فناوری برای صنایع دستاوردهای قابل اهمیتی دارد، فایده ورود شرکت‌های سنتی به حوزه اکوسیستم نوآوری چیست؟ آزاد در پاسخ به این پرسش گفت در اقتصاد ایران، بخش عمده‌ای از پول در صنعت، کشاورزی و خدمات در جریان است. فناوری نیز برای رشد، توسعه و R&D نیاز به سرمایه‌گذاری دارد. پیداست که سرمایه باید از این صنایع فراهم شود. بنابراین آوردن سرمایه صنایع متداول در فناوری، به رشد آن کمک می‌کند تا بتواند در حوزه‌های مربوط به صنایع وارد شود. سرریز آن هم فایده‌های عمومی خواهد داشت. او این موضوع را با ذکر مثالی مشخص کرد: «اگر من در صنعت فرآوری معدن نیازمند استفاده از مدل‌های هوش مصنوعی برای تصمیم‌گیری هستم، روی این حوزه سرمایه‌گذاری می‌کنم و آن بهره‌مند می‌شوم. حال رشد این فناوری هم می‌تواند در حوزه‌های عمومی‌تر مورد استفاده قرار بگیرد که یا من هم در آن سهمی خواهم داشت یا یک سهم عمومی خواهد بود که بالندگی فناوری و کمک‌های اجتماعی را در پی خواهد داشت. بنابراین با یک ارتباط دوسویه برد-برد روبه‌رو هستیم که به هر دو طرف کمک خواهد کرد».

نقش پررنگ CVCها

آیا این ارتباط همین‌قدر ساده به وجود می‌آید؟ آزاد معتقد است در این مسیر چالش‌هایی وجود دارد و بزرگ‌ترین چالش این است که گفت‌وگو میان بازیگران حوزه اکوسیستم فناوری و نوآوری و حوزه صنعت در ایران به‌درستی شکل نگرفته است: «حتی می‌توان گفت که این یک مسئله جهانی است. در حال حاضر می‌بینیم فناوری در برخی حوزه‌ها رشد خیلی زیادی داشته اما در برخی حوزه‌ها نه، که یکی از آنها صنعت است. صنعت، سنگین و تصمیم‌گرفتن در آن قدری متفاوت است، ولی چالش بزرگ این است که فناوری و ایده‌های نوآورانه یک جزیره، و صنایع متداول نیز جزیره دیگری هستند. پیوستن این دو به همدیگر نیازمند گفت‌وگوی بیشتر، نزدیک‌کردن آنها به هم و پیداکردن راه‌حل‌هایی است که بدون اینکه به هم آسیب بزنند بتوانند با هم همکاری داشته باشند». به همین دلیل است که او CVC یا نوآوری شرکتی را راه‌حل بهتری برای ورود صنعت به حوزه نوآوری به نسبت VC یا سرمایه‌گذاری عمومی می‌داند.

وظیفه سرمایه‌گذاران خطرپذیر شرکتی به اعتقاد این مدیر سرمایه‌گذاری، فقط بررسی مسائل مالی نیست، آنها باید نقش میانجی را بین این دو بازی کنند، راه کمک فناوری به صنعت مربوطه را تشخیص دهند، آن دو را به هم گره بزنند و راه‌حل‌های فناورانه را در صنعت، تجهیزات و خط تولید تست کنند و نتیجه بگیرند: «این بخشی از کار CVCها است و بدون آنها رشد امکان‌پذیر نیست. این‌طور نیست بگوییم یک فناوری وجود دارد، می‌رویم آن را می‌خریم و نصب می‌کنیم. تحول دیجیتال در صنعت نیازمند یک مسیر نسبتا طولانی است که راه‌حل‌ها باید با صنعت مناسب‌سازی شود».

چالش‌های فرهنگی را چطور می‌توان حل کرد؟

تفاوت فرهنگی میان صنایع سنتی و استارتاپ‌ها بسیار زیاد است؛ یکی اینکه بزرگ است و تغییرات در آن روند کندی دارد، دیگری اما کوچک است و چابک. این تفاوت فرهنگی آیا می‌تواند به تعامل این دو آسیب بزند؟ آزاد در پاسخ به این پرسش «فن‌زی» گفت رفع چالش فرهنگی نیازمند این است که هر دو طرف، تفاوت‌ها را بپذیرند و کمی از مواضع خود کوتاه بیایند: «این موضوع سمت شرکت‌های فناوری مهم‌تر است. این شرکت‌ها باید بتوانند خود را با بدنه صنعت سازگار کنند. نه به این معنی که از خلاقیت و نوآوری‌شان کم کنند، بلکه باید شکل کار کردن با صنایع متداول را یاد بگیرند. سرمایه‌ای که این صنایع می‌توانند به اکوسیستم فناوری تزریق کنند غیرقابل چشم‌پوشی است. اگر راه‌حل‌های فناورانه نیز جواب دهد و بتواند مشکلات صنعت را حل کند، [اکوسیستم نوآوری] با یک مشتری وفادار روبه‌رو خواهد شد که قابلیت توسعه بیشتر همکاری‌ها را دارد».

 او این موضوع را در کشور ما که صنعت با مسائل زیرساختی مثل ناترازی برق، تحریم و تجهیزات قدیمی روبه‌رو است شدنی‌تر می‌داند: «فناوری می‌تواند بخشی از این مشکلات را حل کند و خودش هم سود ببرد؛ اگرچه طبق تجربه من، ورود به حوزه صنعت سخت است، اما صنعت اگر شیرینی راهکارهای فناورانه را بچشد، بسیار پذیرای شرکت‌ها خواهد بود».

این مدیر سرمایه‌گذاری بار دیگر سختی گفت‌وگو با صنایع، فروش راه‌حل جدید به آنها و قانع‌کردن‌شان را یادآور شد، اما اعتقاد دارد این سختی‌ها ارزشش را دارد و البته چاره دیگری جز این نیست: «رشد اکوسیستم نوآوری و فناوری نیازمند سرمایه‌گذاری است. خب سرمایه‌ هم پیش این صنایعی است که سهم بسیاری از GDP (تولید ناخالص داخلی) دارند. بنابراین آنها باید سرمایه‌شان را به این سمت بیاورند و باعث رشد و توسعه شوند».

 

source