1- نوجوان که بودم در گذر از کوچه پسکوچههای اطراف حرم امام رضا (ع) صحنه شبیهخوانی سادهای را مشاهده کردم. یک نوحهخوان دورهگرد، نقاشی مبتدیانهای از واقعه کربلا به دیوار خرابهای آویخته بود و روضه میخواند. چند زن و مرد روستایی فقیر هم که به زیارت آمده بودند مشتاقانه پای بساط نوحهخوان نشسته بودند. هنوز زنی را با چادر گُلگُلی مندرس به یاد میآورم که پای بساط تعزیه نشسته بود و از عمق جان بر حضرت سیدالشهدا (ع) میگریست. از گریهاش گریهات میگرفت. حاق حقیقت هستی در برابر دیدگان زن بینوا پرده از رخسار برگرفته و بر دار ظلم و شقاوت رفته بود… و او به آتشی غریب در فراق حقیقت میسوخت. آن شمار اندک شاید از روستایی دوردست به زیارت آمده بودند تا در خرابهای شاهد «نمایش تعزیه» بر حسین بن علی (ع) باشند. شکوه صداقت این نمایش کوچک آنچنان بود که جلوههای پر زرق و برق اُپراهای بزرگ را به هیچ میانگاشت.
2- در ایام انتخابات، فایلی صوتی در پیامرسان «ایتا» به دستم رسید که زنی با سوز و گداز از حسینیبودن صحنه انتخابات میگفت. حرارت صدا آنچنان بود که لرزه بر اندام دینداران میافکند و تا عمق جان تأثیرگذار بود. او میگفت: «در این انتخابات میخوان تغییر بدن، یعنی چی؟ یعنی میخوان مسلم ابن عقیل رو ببرن بالای دارالاماره، میخوان بندازنش پایین. مردم! تو رو خدا، تو رو قرآن شوخی نگیرید این انتخابات رو، نمیخوایم دیگه زینب سیلی بخوره…». آن زنی که در پای پرده تعزیه نشسته و «حقیقت را در بالای دار دیده بود» این ظرفیت را دارد که انتخابات را اینگونه ببیند. درک همدلانه باورمندان به چنین صحنهآراییهایی اهمیت فراوان دارد. البته این درک همدلانه نباید سبب شود ضرورتا گوش حکمت و سیاست به احساسات سپرده شود، چون میتوان منابع و منافع و مصالح عمومی را از احساسات تفکیک کرد. شماری از سر ناآگاهی و گروهی در پی منفعت، به ترفند و به نیرنگ، انتخابات را صحنهای عاشورایی نشان میدهند. انتخابات مقدس نیست؛ هرچند نیت افراد میتواند مقدس باشد. در میان میلیونها نفر که به یک نامزد رأی دادهاند پرشمارند افرادی که روایتی اینچنین برایشان ساخته و پرداخته شده است. انتخابات میتواند همان نمایش تعزیه را برای آدمیان به یاد آورد. گروهی، بهسان همان تعزیهخوان، صحنه انتخابات را به تقدسی مذهبی میآرایند تا اشک سیاست بر رخسار مردمان آورند. در مقابل، گروهی دیگر، باز هم بهسان همان تعزیهخوان، رأیدادن را «انگشتزدن در خون جوانان وطن» روایت میکنند تا عرق شرم بر جبین رقیبان آورند.
3- مسئله اصلی در عمومیکردن کنش سیاسی این است که چگونه این افراد در انتخابات مشارکت کنند و در عین حال آن را به امر مقدس پیوند ندهند. تقدسزدایی از انتخابات از هر دو سو یک مسئله مهم برای دموکراسی است. انتخاباتی که در نگاهی واقعبین، اغلب یک انتخاب بازاری میان منافع یا افکار افراد و گروههای گوناگون است. آدمیان نظرات خود را برای نحوه گذران زندگی به میدان انتخابات میآورند. «بیهوده سخن ز حق و باطل چه کنی؟» که این نه انتخاب حق و باطل است و نه انتخابی بین راه سیدالشهدا و راه دشمنانش. انتخابات پیکاری برای زندگی روزمره است، همگی توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شدهاند در فکر حق و باطل خون دل نخورید.
4- مقدسانگاری انتخابات سبب میشود باور خود را پس از انتخابات پی بگیرید و زمینه را برای کارشکنی فراهم کنید. آنگاه که حکایت انتخابات اینچنین روایت شده باشد زمینه خروج از حاکمیت در میان افراد مذهبی نیز فراهم میشود؛ برخی از اینان در نوشتههای خود گوشههایی از این گرایش را بهصورت ناخودآگاه بروز دادهاند. دیگر گرایش عمومی دولت منتخب را مذهبی نمیبینند و زمینه برای گونهای از «سکولاریسم دینی» فراهم میشود. سپندی آتشین بر خرمن ایمانشان میافتد و چنین بر خود وجدان میکنند که «خب! اگر این دولت غیرمذهبی است پس چرا باید دل به کار سیاست سپرد؟ باید از آن کناره گرفت». بدین سان، با این پرسش که «اساسا چرا اینها تأیید صلاحیت شدهاند» اعتراض به حاکمیت و خروج از سیاست در دل افکارشان نطفه میگیرد. خاطر جمعشان پریشان میشود و آن را با سوز و گداز در گوشهگوشه شبکههای اجتماعی بروز میدهند.
5- حضور پزشکیان در مراسم عزاداری حسینی و در هیئتهایی که از زاویهای خاص به دنیای سیاست مینگرند از این حیث معنیدار و مفید است.
قرار است پزشکیان کار اجماع به پیش ببرد، نه اینکه منازعه بیهوده و خاماندیشانه در جامعه دامن زده شود. مشکلات بسیارند و تنها با اتحاد و همدلی میتوان گره از کار مردمان گشود. مقدسانگاری انتخابات سبب میشود کینهها به پساانتخابات کشیده شود و نتوانید پشت آسودگی به تکیهگاه بزرگمنشی و بردباری زنید.
source