دکتر «محمود حسابی» را یکی از بنیانگذاران فیزیک دانشگاهی در ایران میدانند. تلاشهای او در دوران حرفهای خود در دولت و در دانشگاه تهران، نقشی بهسزایی در تثبیت و پیشرفت این رشته در دانشگاههای ایران داشت. در این مقاله، زندگینامه محدود حسابی و دستاوردهای او را بهطور خلاصه مرور خواهیم کرد. همچنین به برخی از اظهارنظرات جنجالی درباره او میپردازیم.
تولد و کودکی
محمود حسابی روز ۳ اسفند ۱۲۸۱ در تهران متولد شد. والدین او اصالتاً تفرشی هستند. طبق کتاب «استاد عشق» که در آن زندگینامه پروفسور برجسته تاریخ به قلم «ایرج حسابی» نوشته شده است، خانه کودکی دکتر حسابی در میدان شاهپور یا شاپور (وحدت اسلامی امروز) در بازارچه قوامالدوله و نزدیک کلیسای ارامنه بود.
پدربزرگ او «علی معزالسلطان» ملقب به «حاج یمینالملک» از اعضای هیئت وزرای دولت «عبدالحسین فرمانفرما» بود. پدر محمود «عباس معزالسلطنه» نیز از کارکنان دولت بود.
خانواده محمود در کودکی او به علت مأموریت پدر راهی شامات (سوریه و لبنان امروزی) شدند. آنها در سفارت ایران در بیروت که تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود ساکن شدند. پس از مدتی پدر به ایران بازگشت اما محمود به همراه برادر و مادر خود در بیروت ماندگار شدند تا کودکان در مدارس اروپایی بیروت تحصیل کنند.
تحصیلات محمود حسابی
محمود در مدرسه کشیشان فرانسوی بیروت به تحصیل پرداخت. با این که این مدرسه شبانهروزی بود، محمود و برادرش این امکان را پیدا کردند که بهصورت روزانه در این مدرسه تحصیل کنند. آنها در آنجا با زبان فرانسوی آشنا شدند.
حسابی سپس به دانشگاه فرانسوی بیروت رفت و در آنجا تحصیلات خود را ادامه داد. او دروس پایهای را در رشته ادبیات و زیستشناسی گذراند و در ۱۹ سالگی از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. برای ادامه تحصیل، او رشته مهندسی راه و ساختمان را برگزید و موفق شد در ۲۲ سالگی از دانشگاه آمریکایی بیروت فارغالتحصیل شود. او سپس در یک شرکت مهندسی فرانسوی مشغول به کار شد.
مهاجرت به فرانسه
محمد برادر محمود، برای مدتی به ایران بازگشت و در وزارت راه و ترابری مشغول به کار شد. دو برادر توانستند از این طریق یک بورسیه تحصیلی از دولت ایران دریافت کنند. در همین زمان شرکت فرانسوی به محمود پیشنهاد داد تا در دفتر مرکزی آنها در پاریس مشغول به کار شود.
به این ترتیب محمود و برادرش به پاریس مهاجرت کردند. آنها ابتدا به تحصیل علوم پایه پرداختند. او تا ۲۵ سالگی به تحصیل رشته فیزیک در فرانسه ادامه داد.
بازگشت به ایران
حسابی پس از فارغالتحصیلی در فیزیک به ایران بازگشت و در اداره راه و ترابری مشغول به کار شد.
طبق منابع موجود در کتابخانه دیجیتالی مجلس شورای اسلامی، حسابی در دورههای اول، دوم و سوم مجلس سنای ایران بهعنوان نماینده حضور داشته است. البته اطلاعات دقیقی از سالهای فعالیت او در دسترس نیست. مجلس سنای اول از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۱، سنای دوم از ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۸، و سنای سوم از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۰ برقرار بودند.
همچنین محمود حسابی از ۱۳ آذر ۱۳۳۰ تا ۱۴ تیر ۱۳۳۱، وزیر فرهنگ دولت نخست «محمد مصدق» بود.
پروفسور حسابی پس از تأسیس دانشگاه تهران به سرپرستی دانشکده فنی رسید و در طول عمر خود در این دانشگاه نقشی پررنگ در تثبیت آموزش و پژوهشهای فیزیک در دانشگاه تهران و در ایران ایفا کرد.
بسیاری از افرادی که با او ارتباط داشتند میگفتند تدریس و بنیانگذاری رشته فیزیک مدرن در ایران بزرگترین دستاوردی است که پروفسور محمود حسابی داشته است.
دکتر محمود حسابی در ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ در ژنو سوئیس درگذشت. آرامگاه او در کنار دیگر اعضای خانوادهاش در شهر تفرش قرار دارد.
دستاوردهای محمود حسابی در ایران
دستاوردهای بسیاری را به محمود حسابی نسبت میدهند. پایهگذاری اولین مدارس عشایری کشور، پایهگذاری دانشسرای عالی، تعیین ساعت رسمی ایران و … برخی از این دستاوردها هستند.
منتقدان بسیاری به اغراق و مبالغه در زندگینامههای حسابی انتقاد کردهاند. در میان دستاوردهای جنجالبرانگیزی که به محمود حسابی نسبت میدهند، دو مورد از آنها پررنگتر است که در ادامه به آنها میپردازیم.
«محمود حسابی تنها دانشجوی ایرانی اینشتین»
در کتاب «استاد عشق» از زبان محمود حسابی نقل شده است که:
«من چند نظریه در تحقیقاتم درزمینه فیزیک ارائه کردم. یکی حساسیت سلولهای فوتوالکتریک، دیگری عبور نور از مجاورت ماده و آخری هم نظریه بینهایتبودن ذرات است. در این نظریهها لازم بود مطالبم را با اساتید علم فیزیک مطرح کنم. برای همین سفرهایی به اروپا کردم و در کشورهای مختلف با دانشمندانی مثل بور، فرمی، بورن، دیراک و شرودینگر ملاقات کردم. نظر آنها این بود که چون نظریههای من خیلی پیچیده هستند، بهتر است به سراغ پروفسور اینشتین بروم و موضوعات خود را با او مطرح کنم.»
«استاد عشق»، ایرج حسابی
سپس در این نوشته میخوانیم که حسابی بهعنوان یکی از پنج نفری که میتوانستند در کرسی اینشتین حضور داشته باشند، انتخاب شد. اینشتین به حسابی میگوید که در یک ماه گذشته ذهنش مشغول نظریه او بوده است. درنهایت اعلام میکند که این نظریه در آیندهای نهچندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد.
این نوشتهها شاید مبالغهآمیز به نظر برسند. بااینحال، افراد بسیاری در نظراتی مشابه حسابی را تنها شاگرد اینشتین مینامند. اما گویا حقیقت این است که حسابی تنها یکبار در یک دیدار عمومی چند دقیقه با اینشتین ملاقات کرد.
نکته دیگر، اشاره به نظریهای به نام «بینهایتبودن ذرات» است. دو مقاله کوتاه از محمود حسابی در دسترس است که درباره دنیای ذرات هستند. اولی یک مقاله انگلیسی بهنام «ذرات پیوسته» نوشتهشده در سال ۱۳۲۶ است. در این مقاله، یکی از پاسخهای خاص معادلات ماکسول در چارچوب نسبیت عام بررسی شده است.
مقاله دوم «مدل ذره بینهایت» نام دارد، که در سال ۱۳۳۶ در یک مجله فرانسوی منتشر شد.
از حسابی، مقالهای دیگر بهنام «شواهد نظری برای وجود یک ذره باردارشده با نور با جرم بزرگتر از الکترون» نیز در سال ۱۳۲۷ به زبان انگلیسی منتشر شده است.
«محمود حسابی بنیانگذار دانشگاه تهران»
یکی دیگر از دستاوردهای بزرگی که به محمود حسابی نسبت میدهند، تأسیس دانشگاه تهران است. در کتاب داستان عشق اشاره شده که محمود حسابی رضاشاه را برای ساخت دانشگاه تهران متقاعد میکند. سپس رضاشاه به او دستور میدهد تا طرح دانشگاه را براساس دانشگاههای پاریس تهیه کند.
بسیاری از افرادی که با زندگی محمود حسابی آشنایی دارند، این ادعا را رد میکنند. طبق وبسایت دانشگاه تهران، محمود حسابی در سال ۱۳۰۷ پیشنهاد راهاندازی مرکزی جامع همه یا اغلب دانشگاهها را با وزیر وقت فرهنگ، دکتر «علی اصغر حکمت» در میان نهاد.
درواقع، تأسیس دانشگاه تهران را باید دستاورد تلاشهای افرادی چون «علیاصغر حکمت»، «علیاکبر سیاسی»، «عیسی صدیق» و … در اوایل دهه ۱۳۱۰ بدانیم. این افراد در نوشتهها و خاطرات خود تاریخ تأسیس دانشگاه تهران را بهصورت دقیق مستند کردهاند و اثری از محمود حسابی در این نوشتهها دیده نمیشود.
برای مثال، برخلاف داستانی که بالاتر درباره محمود حسابی نقل شد، دانشگاه تهران را براساس طراحی دانشگاههای فرانسه نساختند. عیسی صدیق در سال ۱۳۱۰ از طرف دولت به ایالاتمتحده آمریکا سفر کرد تا طرح تأسیس دانشگاه تهران را براساس دانشگاههای آمریکایی به دولت ارائه دهد. عیسی صدیق تلاشهای خود برای تأسیس دانشگاه تهران را در کتابهای «یک سال در آمریکا» و «یادگار عمر» با جزئیات کامل شرح داده است.
سخن پایانی
در این مطلب زندگینامه پروفسور محمود حسابی را مرور کردیم. محمود حسابی پس از تحصیل فیزیک در فرانسه به ایران بازگشت و در ادارات دولتی مشغول به کار شد. او از این راه خدماتی ارزنده و شایسته تقدیر به ایران ارائه کرد. همچنین او در راهاندازی و تثبیت رشته فیزیک مدرن در دانشگاه تهران نقش داشت و یکی از افرادی بود که این علم را در ایران رواج داد.
امروزه دستاوردهای دروغین یا مبالغهآمیز بسیاری را به او نسبت میدهند. بهنظر میرسد این ادعاها نهتنها موجب بالاتر رفتن جایگاه حقیقی محمود حسابی در تاریخ معاصر ایران نمیشوند، بلکه آشکار شدن این دروغها در سالهای اخیر ضربه جبرانناپذیری به جایگاه و خوشنامی این شخصیت برجسته کشور وارد کرده است.
سوالات متداول
این دو یکبار و در جریان یک دیدار عمومی با یکدیگر ملاقات و اندکی گفتگو کردند. اما اظهارنظراتی که دکتر حسابی را شاگرد یا همکار اینشتین میدانند صحت ندارند.
داستانی که درباره تأسیس دانشگاه تهران به محمود حسابی نسبت میدهند صحت ندارد. بنیانگذاران دانشگاه تهران را باید افرادی همچون علیاصغر حکمت، علیاکبر سیاسی و عیسی صدیق دانست. آنها تاریخچه تأسیس دانشگاه تهران و تلاشهای خود را بهصورت مستند نوشتهاند و در آنها اثری از محمود حسابی دیده نمیشود.
او احتمالاً به این موضوعات علاقمند بود و مطالعاتی درباره آنها داشت، اما در هیچکدام از آنها متخصص نبود.
source