فیلم های جنگی سال هاست که مخاطبان را شیفته خود کرده اند. متاسفانه جنگ و پیامدهای آن همه کشورها را تحت تاثیر قرار داده است و ما همچنان با اشتیاق به دنبال داستان هایی هستیم که به ما کمک کند همه این جنگ ها را درک کنیم. برخی از بهترین داستان سرایی های سینمایی در فیلم های جنگی رخ می دهد و این تصاویر جذاب میدان های نبرد یا صحنه های خونین نیست که مخاطب را به سیمت این فیلم ها جذب می کند، بلکه شخصیت های فیلم های جنگی هستند. تماشا و هضم کردن داستان هایی در مورد شخصیت هایی که در زمان های سخت و خطرناک به ماجراجویی می پردازند، ایمان ما را به بشریت باز می گرداند و همچنین الهام بخش این امید است که می توانیم از دشواری هایی که با آن ها مواجه هستیم، عبور کنیم.
همه داستان های جنگی در مورد سربازان حاضر در خط مقدم نیستند. برخی از این فیلم های جنگی در مورد تاثیراتی است که جنگ بر دوستان و خانواده ها، پس از بازگشت به خانه، کهنه سربازان پس از جنگ، و افرادی که به روش های دیگر و اغلب پنهانی به این کارزارهای نظامی کمک می کنند. داستان های عاشقانه. داستان های دوستی. داستان های بقا. ژانر فیلم های جنگی همه این ها را در خود دارد. اما اغلب، هنگام جستجوی فیلم های جنگی توصیه شده، فیلم های جنگی کلاسیک در صدر فهرست قرار می گیرند. با این حال در سال های اخیر کارگردانان، تهیه کنندگان و بازیگران بزرگی دور هم جمع شده اند تا فیلم های ارزشمندی را به این مجموعه اضافه کنند. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلم های جنگی یک دهه اخیر سینما آشنا کنیم.
۱۰- Sand Castle (2017)
در فیلم قلعه شنی، مت سرباز جوانی است که باید افتخار کند که برای کشورش در جنگ عراق می جنگد و از آن دفاع می کند، اما تنها کاری که می خواهد انجام دهد این است که به خانه برگردد. بدست آوردن پول برای تامین شهریه دانشگاه تنها انگیزه ای بوده که او را در وهله اول برای پیوستن به ارتش ترغیب می کرد، اما حتی این هم نتوانسته او را در این دوران پرآشوب به ادامه حضور در ارتش ترغیب کند. او حتی در تلاش برای بازگشت به خانه، خود را زخمی می کند، هر چند که این کار بیهوده است. یکی از مهم ترین (و خطرناک ترین) ماموریت هایی که او برای آن فرستاده شده، تعمیر سیستم آبرسانی در یک روستا است. آن ها باید به سراغ پمپ آب بروند، مخزن آب را پر کنند و هر روز محموله آب را به روستاییان تحویل دهند. استخدام برخی از افراد محلی می تواند به آن ها کمک کند، اما آن ها نمی خواهند به سربازان آمریکایی که به خانه هایشان تجاوز می کنند، کمک نمایند.
با وجود اینکه سربازان قهرمانان این فیلم هستند، قلعه شنی نقطه نظرات شهروندان را نیز برجسته می سازد. برای برخی، به نظر می رسد که سربازان فقط می خواهند به مردم محلی کمک کنند و عداوت شهروندان با آن ها غیرقابل توجیه است. در لحظه ای از فیلم، مت می گوید: «من به اینجا تعلق ندارم» و این یکی از ایده های اصلی فیلم است که سعی دارد آن را به مخاطب منتقل کند. چه نیت آن ها خوب باشد و چه بد، مردم این روستا خواهان بازپس گرفتن خانه شان هستند. بازی های بازیگران در بالاترین کیفیت قرار دارد، از لهجه جنوبی متقاعد کننده هنری کاول در نقش سروان سایورسون تا نیکولاس هولت در نقش سربازی که به دردسر افتاده است.
۹- Hacksaw Ridge (2016)
هکسا ریج یا ستیغ اره ای یکی دیگر از فیلم های زندگینامه ای با داستان جنگ جهانی دوم است. این یکی بر روی سرگذشت دزموند داس متمرکز است، یک امدادگر جنگی با مجموعه ای از قوانین مذهبی سرسختانه که از آن ها پیروی می کند، قوانینی که موقعیت او را به عنوان یک امدادگر جنگی خطرناک تر می کند. او هم به عنوان یک صلح طلب و هم به عنوان یک مسیحی، اعتقادی به استفاده یا حمل سلاح نداشت، حتی اگر این کار به معنای در معرض خطر قرار دادن جانش باشد. باورهای مذهبی داس او را به شدت در میان همقطارانش مطرود می کند و آن ها حتی تلاش می کنند تا او را از ارتش اخراج کنند. با این همه شکنجه و آزاری که داس با آن مواجه می شود، بینندگان این سوال را مطرح می کنند که آیا داس توسط سیستم خرد خواهد شد یا اینکه سیستم را تغییر خواهد داد.
بسیاری از سربازان در فیلم های جنگی پس از مدتی با هم ادغام شده و به هم خو می گیرند. بسیاری از آن ها افراد سرخورده ای هستند که شرایط دشوار آن ها را تحت تاثیر قرار داده و از نظر فیزیکی توسط همتایان خود به حاشیه رانده می شوند. در اینجا، داس کمی حس تو سری خوری و ضعیف بودن در خود دارد، اما تعهد او به باورهای مذهبی و اصرارش بر این که این راه اخلاقی درست برای مشارکت در جنگ است (اگر چنین چیزی ممکن باشد) بسیار جذاب جلوه می کند. نگاهی اجمالی به تربیت داس و رویدادهای کلیدی زندگی او به ما کمک می کند درک کنیم که چرا او چنین سرسختانه به باورهای صلح جویانه خود باور دارد.
۸- A Private War (2018)
یک جنگ خصوصی یک درام جنگی زندگینامه ای است، اگر چه این بار چهره اصلی یک روزنامه نگار است. ماری کُلوین جنگ های سراسر جهان را در مقالات خود برای روزنامه ساندی تایمز پوشش می دهد. در مدت حضور در سریلانکا، او و اطرافیانش توسط ارتش مورد حمله قرار می گیرند. این حمله به قدری وحشیانه است که ماری یک چشم خود را از دست می دهد. با وجود این رویدادهای هولناک، ماری هنوز هم مشتاق برجسته کردن وقایع غم انگیزی است که در سراسر جهان رخ می دهد. آخرین جایی که توجه او را به خود جلب کرده، شهر حمص، سوریه است، جایی که او می خواهد در آن افکار عمومی را در مورد جان های بی گناهانی که گرفته شده، آگاه کند. اما اگر ماری مراقب نباشد، می تواند خود یکی از این قربانی های بیگناه باشد.
همه می دانند که جنگ خطرناک است. چه کسانی که در ارتش ها می جنگند و چه غیرنظامیانی که در مناطق تحت تاثیر جنگ زندگی می کنند. چیزی که چندان مورد توجه قرار نمی گیرد، خطری است که متوجه کسانی می شود که قصد دارند همه ما را از واقعیت این جنگ ها مطلع نگه دارند. ماری از بسیاری از روزنامه نگاران فراتر می رود، اما این فیلم هنوز هم خطر مربوط به روایت کردن حقیقت را برجسته می کند. روزاموند پایک واقعاً خود را ماری کلوین تبدیل می کند تا تصویری تاریک و واقعی از این روزنامه نگار افسانه ای ارائه دهد.
۷- American Sniper (2014)
تک تیرانداز آمریکایی فیلمی محصول سال ۲۰۱۴ به کارگردانی کلینت ایستوود است. این فیلم بر اساس زندگی و خاطرات کریس کایل، یکی از بهترین و مرگبارترین تک تیراندازان تاریخ آمریکا ساخته شده است. کریس (با بازی بردلی کوپر) به لطف تمرین تیراندازی و شکار با پدرش، نحوه کنترل اسلحه را از سنین پایین یاد گرفت. پس از اینکه یک شکست عشقی او را مجبور می کند که زندگی اش را به چالش بکشد، او در نیروی دریایی ثبت نام می کند. پس از حملات ۱۱ سپتامبر، کریس به عراق فرستاده می شود. اگر او فکر می کرد که شکارهایش محدود به نیروهای مسلح خواهد بود، کایل به سرعت در می یابد که اصلاً چنین نیست و او باید تصمیم های سختی بگیرد.
کریس بین خانه، جایی که همسر و خانواده ای در حال گسترش دارد، و اعزام های مختلفی که به عراق دارد، در رفت و آمد است. و در این مسیر روشن می شود که او دیگر آن مرد قبل از ثبت نام در ارتش نیست. اغلب فیلم های جنگی زندگی سربازان را پس از پایان جنگ نشان می دهند و هیچ گاه به میدان جنگ باز نمی گردند، اما رفت و آمد کایل بین این دو زندگی یک برداشت منحصر به فرد از چنین داستانی است. عوارض و تاثیرات منفی جنگ بسیار گسترده است و صحنه های مربوط به همسر و فرزندان کایل در این فیلم، عمیقاً در ذهن مخاطبان طنین انداز می شود. حتی اگر بینندگان خاطرات واقعی کریس کایل را بخوانند، باز هم چیزهای زیادی را می توان در بازی بی نقص بردلی کوپر در این نقش یافت.
۶- Fury (2014)
فیلم خشم داستان خدمه یک تانک آمریکایی را در آلمان و چند ماه پیش از پایان حنگ جهانی دوم روایت می کند. این خدمه در نبردهای زیادی در کنار یکدیگر جنگیده اند و متحمل خسارات زیادی شده اند، از جمله کشته شدن یکی از اعضای گروه. وقتی یک عضو جدید به تیم آن ها می پیوندد، با آغوش باز از او استقبال نمی شود. این مرد جوان جدید، نورمن، به اندازه برخی از سربازان دیگر بی رحم و سوء استفاده گر نیست و مهارت جنگی مشابهی با بقیه ندارد. این فیلم در مورد ماجراجویی این خدمه تانک است، در شرایطی که بیشتر به عمق خاک آلمان تحت کنترل نازی ها می روند و باید در شرایطی که پایان این دوران بیرحم و خشن در دوردست دیده می شود، با یکدیگر همکاری کنند.
از بسیاری جهات، خشم به چیزهای زیادی می پردازد که از یک فیلم جنگی انتظار دارید. صحنه های متعددی وجود دارد که در آن سربازان یونیفرم پوش در شهرهای تخریب شده کمین می کنند و سلاح به دست دارند. با این حال لایه خاصی از اعتبار و واقعیت گرایی در فیلم وجود دارد، به خصوص پس از این که بینندگان نورمن را بیشتر می شناسند. شاید این تصویر واقع گرایانه به خاطر این باشد که نویسنده و کارگردان فیلم، دیوید آیر، از گزارش های دست اول سربازان درگیر در جنگ جهانی دوم برای ساخت فیلم خود الهام گرفته است. خشم ذره ای واقعیت های هولناک جنگ جهانی دوم را ماست مالی و تلطیف نمی کند و با اینکه گاهی اوقات تماشای فیلم دشوار می شود، اما در نهایت ارزشش را دارد.
۵- The Zookeeper’s Wife (2017)
همسر نگهبان باغ وحش یک درام جنگی بر اساس یک کتاب غیر ساختگی است. داستان فیلم، فعالیت ها و کارهای خارق العاده یان و آنتونینا زابینسکا را بازگو می کند که با پنهان کردن تعدادی یهودی در محیط غیرمحتمل یک باغ وحش، به صدها نفر از یهودیان لهستانی کمک کردند. هر دوی آن ها در باغ وحش ورشو کار می کنند که توسط یک جانورشناس و حامی هیتلر که از برلین فرستاده شده، تهدید به نابودی می شود. این جانورشناس نشان می دهد که قادر به بی رحمی بی حد و مرزی است، با این حال، جان و آنتونینا تصمیم می گیرند که مردم یهودی را در آنجا پنهان کنند. اما با حضور مداوم و بیشتر آلمانی ها در باغ وحش، دور نگه داشتن این یهودیان از خطر به طور فزاینده ای چالش برانگیز و خطرناک می شود.
این داستان منحصر به فرد برای طرفداران تاریخ جذاب خواهد بود و این موضوع که فیلم بر اساس رویدادهای واقعی است، حتی آن را جذاب تر نیز می کند. آنتونینا (با بازی جسیکا چستین) در طول فیلم با مهربانی اش نسبت به حیوانات و آن هایی که پنهان کرده تا در امان باشند، در نکنار قدرتی که باید در مقابله با نازی های و حامیان آن ها نشان دهد، به وضوح می درخشد. از آنجایی که فیلم بسیاری از گونه های جانوری را در داستان خود گنجانده بود، به عنوان مقایسه ای برای دیدن درندگی و ملایمت حیوانات در تضاد با انسان ها عمل می کند. حتی اگر بینندگان احساس کنند که دیگر از روایت های جنگ جهانی دوم خسته شده اند، این یکی شایسته یک فرصت دیگر است.
۴- Dunkirk (2017)
دانکرک یکی دیگر از فیلم های کریستوفر نولان درباره یک رویداد واقعی در طول جنگ جهانی دوم است. تامی یک سرباز بریتانیایی متفقین است که در شهری ساحلی به نام دانکرک در شمال فرانسه به سر می برد. پس از حمله ای که کشته های زیادی به جا می گذارد، تامی خود را در ساحلی می یابد که سربازان دیگر بسیاری نیز در آن در انتظار تخلیه هستند. فرار کردن از دانکرک سخت تر و خطرناک تر از آن چیزی است که همه آن ها تصور می کردند. حتی وقتی کشتی ها می رسند، یا آن ها را نمی پذیرند، یا کشتی ها مورد حمله قرار گرفته و غرق می شوند، یا در خشکی با تهدید مواجه می شوند. ناامیدی و ترس باعث افزایش تنش ها می شود و به زودی سربازانی که در یک جبهه مشترک می جنگیدند، به یکدیگر حمله می کنند.
تصمیمات سینمایی و قصه گویی واقعاً به این فیلم کمک کرد تا ترانه ای متفاوت در ژانر جنگی بخواند. در صحنه های محوری فیلم، دیالوگ اندک است و بازیگران (و همچنین موسیقی متن) تلاش زیادی می کنند تا این احساس درماندگی و ترس را به مخاطب منتقل کنند. در دستان اشتباه، این انتخاب می توانست فیلم را به فیلمی کلیشه ای و معمولی تبدیل کند. در عوض، انتخاب های نولان باعث شد که وزن احساسی و عاطفی فیلم بیشتر شود. در حالی که صحنه های رویارویی سربازان با تهدیدات بیرونی پر از اکشن و هیجان انگیز است، لحظات درگیری سربازان با یکدیگر به یاد ماندنی ترین صحنه های فیلم دانکرک هستند.
۳- Beasts of No Nation (2015)
ددخویان بی مرز و بوم یا جانوران بی کشور درباره پسری به نام آگو است که در یک کشور در غرب آفریقا زندگی می کند. او و خانواده اش در دوران پرآشوبی زندگی می کنند, در شرایطی که کشورشان در میانه یک جنگ داخلی است. با شنیدن این خبر که شورشیان به زودی به شهرشان می رسند, پدر آگو باید تصمیم سختی بگیرد تا مادر آگو و دو فرزند کوچکش را به شهری امن تر بفرستد, در حالی که آگو, پدرش و برادرش در شهر می مانند. پس از اتفاقات ناگواری که باعث فرار آگو می شود, او خیلی زود مجبور می شود سرباز کودک نیروهای شورشی باشد و دست به اقداماتی بزند که برای هر کسی سخت خواهد بود, چه برسد به یک کودک.
به نظر می رسد بیشتر فیلم های جنگی با موضوع جنگ جهانی اول یا دوم، با تمرکز بر کشورهای اروپایی ساخته شده اند. در حالی که بازگویی این داستان ها مهم است، جنگ های دیگری نیز وجود دارند که مردم هنوز اطلاعات کمی در مورد آن ها دارند یا کشورهایی که در این جنگ ها نقش داشته اند اما فراموش شده اند. ددخویان بی مرز و بوم با تمرکز بر غرب آفریقا از فیلم های جنگی دیگر متمایز می شود، حتی اگر نام کشور خاصی در طول داستان برده نمی شود. همچنین دیدن داستان یک سرباز کودک عادی نیست. آگو مجبور می شود دست به کارهای هولناکی بزند و دیدن درگیری های درونی او، از نظر احساسی هر بیننده ای را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
۲- Oppenheimer (2023)
فیلم ۱۸۰ دقیقه ای اوپنهایمر ساخته کریستوفر نولان که در تابستان سال ۲۰۲۳ اکران شد، توجهات زیادی را به خود جلب کرد. این فیلم جنگی زندگینامه ای داستان یک فیزیکدان نظری واقعی به نام جی. رابرت اوپنهایمر است که مهارت و دانش او در دنیای سلاح های هسته ای، تاثیر بزرگی بر نتیجه جنگ جهانی دوم داشت.
اوپنهایمر در ابتدا در اتمام تحصیلات خود در کمبریج با مشکل مواجه می شود. بعدها که او به ایالات متحده باز می گردد، از او خواسته می شود تا در پروژه منهتن که یک برنامه کلیدی برای توسعه یک بمب اتمی است، مشارکت کند. در حالی که درگیر شدن در این پروژه می تواند خطرناک بوده و پیامدهای مادام العمر داشته باشد، چندین دلیل اوپنهایمر را مجبور می کند که به این پروژه بپیوندد که یکی از دلایل آن داشتن ریشه یهودی او است.
اوپنهایمر به عنوان یک فیلم جنگی بسیار خوب عمل می کند زیرا یک فضای تاریخی و پیشینه ای عمیق از زندگی و شخصیت اوپنهایمر ارائه می دهد که مخاطبان را در دنیای فیلم غرق می کند بدون اینکه نیازی به قربانی کردن توسعه شخصیتی پرسوناها باشد. اوپنهایمر انسان کامل و بی نقصی نیست؛ او از نظر اخلاقی تصمیمات سوال برانگیزی می گیرد و به همسرش وفادار نیست، بلکه با اضطراب و اعتماد به نفس نیز دست و پنجه نرم می کند.
فیلم اوپنهایمر ثابت می کند که فیلم های جنگی برای جذاب بودن لازم نیست اغلب در میدان های نبرد روایت شوند یا خطرات جدی بودن در جنگ را به مخاطب منتقل کنند. داستان این فیلم می توانست در سال ۱۹۴۵ به پایان برسد، اما پس از آن نیز داستانش را دنبال می کند. دیدن مردی که زمانی مورد تخسین مردم کشورش بود اما حالا باید در دادگاهی حقوقی از خود دفاع کند بسیار هیجان انگیز و قابل توجه و از لحاظ تاریخی آگاهی بخش است. اینکه چطور همه چیز سریع بر علیه او شد و اینکه چطور اوپنهایمر با جنبه های ویرانگر و مفید مشارکتش در پروژه منهتن مواجه می شود، بسیار تاثیرگذار و جذاب است.
۱- All Quiet on the Western Front (2022)
ماجرای در جبهه غرب خبری نیست به عنوان رمانی که در سال ۱۹۲۹ منتشر گردید شروع شد و از آن زمان به اشکال مختلفی به حیات خود ادامه داده است: به عنوان یک ترانه ضد جنگ از التون جان و سه اقتباس سینمایی. اقتباس سینمایی ۲۰۲۲، پیچش تازه ای به این داستان محبوب می دهد. در طول جنگ جهانی اول، قهرمان داستان ما، پل تنها ۱۷ سال دارد که به همراه چند تن از دوستانش در ارتش ثبت نام می کند. برای آن ها، جنگیدن در جنگ جهانی اول یک نمایش واقعی از میهن پرستی و شجاعت است. با این حال، وقتی در فرانسه مستقر می شوند، متوجه می شوند که رویای شجاعتی که به آن ها فروخته شده، بسیار تلخ تر و تاریک تر از واقعیت های هولناکی است که با آن مواجه می شوند.
این داستان کار فوق العاده ای انجام می دهد تا بینشی در مورد اینکه چرا و چطور تعداد زیادی از جوانان برای شرکت در جنگ پیشقدم می شوند، فراهم کند. تماشای تغییر در شخصیت پل زمانی که شاهد مرگ دوستان و دیگر سربازان است، بسیار تکان دهنده خواهد بود. برای کسانی که با منبع اصلی این فیلم آشنا نیستند، مشخص نیست که آیا اوج شخصیت پل نزول به یک شرور آشکار است یا هنوز بر خودِ پیش از جنگش تسلط دارد. لحظاتی که شخصیت او می تواند به هر دو طرف خم شود، یک مطالعه شخصیتی جذاب است. همچنین در نسخه ۲۰۲۲ این فیلم یک بخش فرعی دیگر در رابطه با امضای معاهده آتش بس اضافه می شود که ارزش سرگرم کنندگی بیشتری را برای مخاطبانی که اقتباس های قبلی را دیده اند، فراهم می کند.
source