افزایش تنش در بهترین فرم خود
همان‌طور که انتظار داشتیم، بخش دوم از فصل چهارم سریال «چیزهای عجیب» به شدت حماسی بود و شاید بیشتر از آن؛ چرا که شخصیت‌هایش را نیز به خوبی اداره کرد و از لحاظ بصری به قله‌ای جدید دست یافت و پایه و اساس فصل پایانی را گذاشت که نوید یک فصل آخر سرگیجه‌آور را می‌دهد. در ادامه با نقد سریال Stranger Things همراه ویجیاتو باشید.
یک ماه پیش، نتفلیکس «هفت قسمت اول» فصل چهارم Stranger Things را منتشر کرد و استقبال جهانی از آن مثبت بود. در واقع برادران دافر و تیم تولیدشان توانستند به چیزی دست یابند که از منظر بودجه و وسعت تولید برای بسیاری از سریال‌های تلویزیونی اتفاق دور از ذهنی است، حتی در عصر طلایی شبکه‌های استریمینگ. برادران دافر به عنوان سازندگان این اثر برای ارائه کردن یک تجربه سینمایی در تلویزیون، دست به استفاده از هر نوع امکاناتی زدند و نتیجه آن بسیار جذاب از آب درآمده است. بنابراین، کیفیت تولید این فصل از هر جنبه فوق‌العاده است، و دو قسمت آخر فصل چهارم، تحت عنوان بخش دوم، موارد بیشتری را به ارمغان می‌آورد.
قسمت‌های 8 و 9 به ترتیب با نام‌های «پاپا» و «کول‌کردن» همه آن چیزهایی هستند که مخاطبان Stranger Things همیشه از یک فصل آخر حماسی می‌خواستند. در واقع افشاگری‌های قسمت هفتم از بخش اول، اساساً در چهره و شخصیت قهرمانان جوان سریال منفجر می‌شود و درک عواقب آن دشوار است، اما به عنوان مخاطب می‌توانیم این عواقب را درست و در بیش از چهار ساعت به شکل کامل تجربه کنیم. شما با دیدن این دو قسمت به شوق خواهید آمد و البته گاهی نیز از شدت عمق اندوهگین برخی لحظات اشک خواهید ریخت، اما بیشتر از همه، در تمام چهار ساعت طول نمایش ناخن‌هایتان را می‌جوید، زیرا این قسمت‌ها نمونه‌ای باشکوه از نحوه ایجاد تنش هستند.
برادران دافر که هر دو قسمت را خودشان نوشته و کارگردانی کرده‌اند، از هر ترفندی در آستین خود استفاده می‌کنند تا همه چیز را بزرگ‌تر و عمیق‌تر از فصول گذشته به نمایش بگذارند. در واقع این دو برادر مصمم هستند که با تماشای شخصیت‌هایی که می‌شناسید و دوستشان دارید، چیزی را به شما نمایش دهند که قلب و ذهن شما را درگیر کند. با این تفسیر هیچ شخصیتی در این دو قسمت و فصل پایانی پیش روی ما لحظات ساده‌ای را پشت سر نخواهد گذاشت؛ چرا که اکنون خطر حضور شرور مخوف این فصل یعنی وکنا بیش از هر چیز بر روی دوش قهرمانان سریال سنگینی می‌کند.
با وجود اینکه همه ما می‌دانیم که Stranger Things برای فصل پنجم و آخر تایید شده است، اما خطرات موجود برای تمام شخصیت‌های فصل چهارم پس از ساخت موفقیت آمیز در بخش اول کاملاً قابل لمس است. بر همین اساس در سرتاسر دو قسمت پایانی یک احساس خطر غیرقابل پیش بینی وجود دارد که تقریباً هر یک از شخصیت‌های مورد علاقه ما ممکن است بمیرد. برادران دافر به شکل گیری این حس کمک شایانی می‌کنند؛ چرا که تقریباً به هر شخصیت اصلی یک تراشه‌ی دراماتیک می‌دهند. خواه این یک پس‌زمینه‌ی آسیب‌زا باشد یا درگیری شخصی حل‌نشده که مرگ آنها را شاعرانه تراژیک می‌کند. در مجموع اگرچه تصمیمات اتخاذ شده در این زمینه همه را راضی نمی‌کند، با این وجود آنها تعهد سریال را به نگه داشتن مخاطب و سرمایه گذاری برای بقای این شخصیت‌های بسیار فانی و بسیار آسیب پذیر ثابت می‌کنند.
اما یکی از نکات مثبت فصل چهارم سریال که از دل داستان پر دامنه آن بیرون آمد شخصیت شرور وکنا یا همان شماره یک بود. این شخصیت ابرشرور در این دو اپیزود خود را به عنوان بهترین شرور سریال در هر چهار فصل نشان می‌دهد. اگرچه بخش اول کار خیره‌کننده‌ای را در معرفی و پرداخت آنتاگونیست جدید سریال انجام داد، اما بخش دوم در کم‌ترین زمان ممکن او را بدون هیچ شکی به عنوان قوی‌ترین شرور سریال تا به امروز تأیید می‌کند. بین اجرای فوق‌العاده وحشتناک جیمی کمپبل بوئر و برخی جلوه‌های بصری خارق‌العاده، وکنا هر زمان که نمایش داده می‌شود، حضوری کاملاً مخوف دارد و خود را از آنتاگونیست‌های معمولی‌تر و وحشی‌تر فصل‌های قبل متمایز می‌کند.
اگر بخش اول فصل چهارم ثابت کرد که وکنا می‌تواند صدمات وحشتناک و غیر قابل باوری را ایجاد کند، در بخش دوم این شخصیت به وضعیت ابرشرور تمام عیار ارتقا می‌یابد، که اساساً به عنوان تانوس دنیای چیزهای عجیب عمل می‌کند. یعنی یک ظالم به ظاهر غیرقابل توقف که بی‌رحمانه به هدف ویرانگر خود متعهد است. بنابراین، یکی از معدود مزایای اجرای طولانی این فصل این است که چقدر فضا به شخص وکنا می‌دهد تا نفس بکشد و به تنهایی به عنوان یک شرور متمایز توسعه یابد.
نکته‌ای دیگر که در هر دو بخش فصل چهارم سریال خودنمایی می‌کند، تیم بازیگری جذاب و توانای آن است. با هر متر و معیاری بازیگران در این فصل هم کار شگفت انگیزی انجام می‌دهند. در این میان، میلی بابی براون و سادی سینک مانند قسمت‌های قبلی به دزدیدن صحنه از دیگران ادامه می‌دهند و حل خط داستانی آنها به شکلی معنادار و قدرتمند با هم برخورد می‌کند.
اما شخصیت‌های دیگری که در هفت اپیزود اول کمی عقب‌تر از منحنی‌های رضایت بخش احساس می‌شدند، در این دو اپیزود پایانی به خوبی شایسته توجه هستند. به خصوص کالب مک لافلین که نقش لوکاس را بازی می‌کند. شخصیت او در قسمت‌های اول در حاشیه نشسته بود، اما اینجا کاملا می‌درخشد. در واقع می‌توان ثابت کرد که هر شخصیتی که به مکس یا سادی سینک نزدیک باشد، در این قسمت‌های پایانی بیش از هر زمان دیگری می‌درخشد. به طور کلی هر چه این بوم شخصیتی سریال بزرگتر می‌شود، این بزرگی به دافرها فضای بیشتری برای کشف و توسعه شخصیت‌هایشان می‌دهد.
بنابراین، شاید قوی‌ترین جنبه Stranger Things در تمام طول اجرای آن تا کنون، انتخاب بازیگران و طراحی شخصیت بوده است. هیچ گونه ضعفی در میان این بخش وجود ندارد، و برادران دافر به وضوح می‌دانند که چگونه از مجموعه عظیم بازیگران و شخصیت‌های خود بهترین بهره را ببرند. در نتیجه انتخاب افراد برجسته از این مجموعه دشوار است، اگرچه طبق معمول میلی بابی براون در نقش یازده فوق‌العاده است، سدی سینک آن را در نقش مکس همراهی می‌کند و مایا هاک در نقش رابین حضور کمیک بسیار خلع سلاح‌کننده‌ای دارد. در جاهای دیگر، جیمی کمپبل بوئر در نقش وکنا استثنایی است، و دیوید هاربر و ویونا رایدر به وضوح از فرصت داستانی این فصل برای بازی با یکدیگر لذت می‌برند.
همچنین قابل ذکر است که بخش دوم سریال در سطح فنی به اندازه بخش اول تأثیرگذار است و این مجموعه واقعاً استاندارد کیفیت بصری قابل ارائه در یک برنامه تلویزیونی را ارتقا داده است. بخش دوم تأیید می‌کند که این یکی از مجلل ترین فصل‌های تلویزیونی است که تاکنون ساخته شده؛ اساساً تک تک صحنه‌ها، حتی ابتدایی‌ترین صحنه‌های دیالوگ محور، تمام درخشش یک رویداد سینمایی را دارند. جلوه‌های بصری کاملاً چشمگیر هستند و سکانس‌های اکشن و حماسی به همان اندازه باورنکردنی هستند.
به صورت شاخص سکانس پایانی قسمت 9 به عنوان یکی از حماسی‌ترین لحظات یگ سریال تلویزیونی در دهه گذشته می‌درخشد. در واقع برادران دافر بارها و بارها در این دو قسمت ثابت می‌کنند که از بهترین کارگردانانی هستند که در حال حاضر در این صنعت کار می‌کنند. چرا این را می‌گویم؟ چون فیلمبرداری، جلوه‌های بصری، گریم و طراحی صدا، همه کاملاً درجه یک هستند. و کاملا معلوم است که این دو در هدایت این مجموعه بهترین توان خود را به کار گرفته‌اند. با توجه به گستردگی آخرالزمانی جنگ با وکنا، اگر لحظات بد جلوه‌های دیجیتالی وجود داشته باشد، هیچ کس را شگفت زده نمی‌کند، اما از ابتدا تا انتها این دو اپیزود یک ماراتن چهار ساعته فوق‌العاده زیبا است.
اما اگر چیزی برای شکایت از دو قسمت پایانی و به طور کلی فصل وجود داشته باشد، این است که خط داستانی هاپر هرگز با آنچه بقیه شخصیت‌ها تجربه می‌کردند همخوانی نداشت. این یک خط داستانی خوب و سرگرم‌کننده است، و هدفی را دنبال می‌کند، اما وقتی از دور نگاه می‌کنیم، احساس می‌شود که این یک مسیر انحرافی غول پیکر برای اصلاح چیزی است که نباید در پایان فصل سوم اتفاق می‌افتاد. این خط داستانی مانند یک ریسمان جداست که هرچند سعی می‌کند به خطوط داستانی اصلی سریال در هاوکینز وصل شود، اما بازهم یک تافته جدا بافته از داستان مرکزی این فصل است.
اما در پایان باید گفت: فصل چهارم Stranger Things با یک انفجار بزرگ به پایان می‌رسد، و تعداد بی شماری از احتمالات را برای فصل آخر باز می‌کند. در حال حاضر، اینکه چگونه آن فصل ادامه خواهد داشت و چگونه به نظر می‌رسد، یک راز باقی مانده است. اما اگر نتفلیکس بتواند همان مقدار زمان و پولی را که در این فصل به به برادران دافر داد را دوباره به آن‌ها بدهد، این دو می‌توانند چشم انداز خود را به انجام برسانند. سپس یک پایان واقعاً عالی برای نمایشی خواهیم داشت که نحوه میل مخاطب تلویزیون را بالا برده و تغییر داده است.
در نتیجه فصل چهارم سریال Stranger Things در هر دو بخش خود یک اثر عمیق و بسیار بزرگ و پر دامنه بود. بله، برخی از شخصیت‌ها می‌میرند، و برخی دیگر در حالتی رها می‌شوند که ممکن است آنها را برای همیشه تغییر دهد. کلیت این پایان یک طعم بسیار آخرالزمانی دارد، که اگر به درستی دنبال شود می‌تواند فصل بعدی و پایانی را به یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ تلویزیون تبدیل کند. ما فقط می‌توانیم امیدوار باشیم که برادران دافر و تیمشان بتوانند این کیفیت را حفظ کنند، البته با این فصل شک نداریم که آنها موفق به انجام آن خواهند شد.
بازی سیدی سینک فوق العاده بود
بازی فین ولفهارد و نوآ اشنپ افتضاح، البته بخاطر دیالوگاشون هم بود، دیالوگاشون خیلی مصنوعی بود
این دیگر یک سریال کمدی نیست!
قصه بهترین معلم بهداشت!

source

توسط digitalwebmaster